کودکان مراحل مختلف رشد را پشت سر میگذارند، اما برخلاف رشد جسمی، رشد اخلاقی بدون توجه والدین میسر نمیشود. برای رشد، پیشرفت و استحکام اخلاقیات، باید اساس تربیت کودک مستحکم بنا شود. در واقع انسانها، از بدو تولد تا بزرگسالی، از نظر اخلاقی در حال رشد و پیشرفت هستند و کودک از مرحله «این درست است چون خودم اینطور احساس میکنم» به مرحله «این درست است چون اصول خانوادگیام اینطور میگوید» و سرانجام در بزرگسالی به مرحله «این درست است چون واقعا درست است» میرسد.
مراحل رشد اخلاقی کودکان
در این مقاله از کودکت به شرح ۵ مرحله رشد اخلاقی از کودکی تا جوانی، پرداخته میشود.
مرحله ۱: شیرخوارگی
نوزادان توانایی تشخیص حق و باطل را ندارند و به خودی خود، متوجه اصول اخلاقی نیستند. نوزاد پس از نه ماه زندگی در رحم مادر به دنیا میآید و پس از تولد، انتظار دارد همانند دوران جنینی تغذیه شود. از آنجا که او پیش از این گرسنگی را تجربه نکرده است، متوجه میشود گرسنگی هشدار است و گرفتن پستان مادر و مکیدن آن پاسخ صحیحی است که باید به این هشدار بدهد. نوزاد احساس میکند مرکز جهان است و حق به جانب بودن یکی از هنجارهای او در این دوره از زندگی است.
مقاله مرتبط: آموزش ارزش های اخلاقی به کودکان چگونه امکان پذیر است؟
مرحله ۲: نوباوگی
از حدود هجده ماهگی، کودک متوجه وجود «دیگری» میشود. کودکان نوپا به تدریج متوجه میشوند دنیا را با آدمهای دیگر شریک هستند، دیگران نیز حقوقی دارند و خانهای که در آن زندگی میکند قوانینی دارد که باید آنها را یاد بگیرند و به آنها عمل کند. در این سن، کودک هنوز توانایی تشخیص حق و باطل را ندارد و فقط به آنچه دیگران به او میگویند عمل میکند و این با کنجکاوی و بازیگوشی او مغایرت دارد.
کودک در این سن هنوز متوجه نمیشود وقتی کسی را میزند، او دردش میآید. او زدن را بد میداند، زیرا پدر و مادرش میگویند بد است و اگر این کار را انجام دهد، از او ناراحت میشوند. بسته به اینکه بزرگسالان درخواستهای خود را از کودک چگونه بیان میکنند، او یاد میگیرد اطاعت از بزرگسالان رفتار صحیحی است و باید به آن عمل کند.
مرحله ۳: سن پیش از دبستان (۳ تا ۷ سالگی)
این سن نقطه عطف رشد اخلاقی کودک است، زیرا در این مرحله، ارزشهای اخلاقی خانواده به تدریج در او نهادینه میشود. در این دوره، هر آنچه برای والدین ارزش تلقی میشود برای کودک نیز اهمیت پیدا میکند. برای مثال، یک کودک شش ساله ممکن است درباره رسوم، اصول و ارزشهای خانوادگی خود با دوستانش صحبت کند. اینها هنجارهای کودک است و هنگامی که این هنجارها در او نهادینه شود، میتواند آنها را با تکرار و یادآوری والدین به عنوان مجموعهای از قوانین بپذیرد.
در اواخر این دوران، کودک متوجه میشود رفتارهای او بر دیگران نیز تأثیر میگذارد و آنها حقوق و دیدگاههای متفاوتی دارند که باید به آنها احترام گذاشت. از کودکان سه تا هفت ساله انتظار میرود عاقلانهتر رفتار کنند و مسئولیت اعمال خود را به عهده بگیرند. آنها متوجه تفاوت نقشهای «کودکی» و «بزرگسالی» میشوند، متوجه عواقب کارهایشان هستند و ارتباط میان این عواقب را با رفتارهای خود درک میکنند. برای مثال، میدانند اگر بدرفتاری کنند، چه عواقبی دارد. کودکی که هنجارها به خوبی در او نهادینه شده است رفتارهای مناسبتری از خود نشان میدهد، زیرا چندین سال تحت آموزش، هدایت و نظم مثبت والدین قرار داشته است. کودکی با رفتارهای ناهنجار معتقد است تا زمانی که گیر نیفتد، هر آنچه انجام میدهد صحیح است.
مقاله مرتبط: سپردن مسئولیت به کودکان ؛ چه وظایفی را در سنین مختلف می توان به کودکان سپرد؟
مرحله ۴: ۷ تا ۱۰ سالگی
در این سن، تصور کودک این است که هر آنچه والدین و آموزگاران میگویند صحیح است. در این سن، کودکان بیشترین احترام را برای افراد منصف و مسئولیتپذیر قائلاند. اقتدار بزرگسالان برای کودکان تهدید محسوب نمیشود، بلکه برای آموزش اصول زندگی به آنها لازم و ضروری است. کودکان در این سن معتقدند باید از بزرگسالان خود تبعیت کنند و اگر خطا کردند، بزرگسالان آن خطا را اصلاح کنند.
کودکان در سن هفت تا ده سال به شدت منصف هستند، ضرورت وجود قوانین را درک میکنند و به مشارکت در قانونگذاری علاقه نشان میدهند. آنها معتقدند کودکان نیز عقاید مخصوص به خود را دارند و بررسی میکنند کدام ارزشها بیشتر به نفع آنها است. به نوعی کودکان در این سن براساس این باور عمل میکنند که اگر این کار را انجام دهند، چه نوع عواقب یا پاداشی برایشان خواهد داشت. والدین میتوانند از این دیدگاه کودکان بهره ببرند و قوانین خود را بنا کنند. در واقع، والدین میتوانند با شرح دقیق قوانین و وظایف کودک و قبول مسئولیت اعمالش نقشی اساسی در تعیین حد و مرزها برای او ایفا کنند. همچنین در این سن، ارزشهای دینی برای کودکان معنی پیدا میکند که میتوان از همین طریق این اصول و ارزشها را به آنها آموزش داد.
مرحله ۵: نوجوانی و جوانی
نوجوانان و جوانان میل شدیدی به محبوبیت دارند. در این سن، افراد در مقابل همسالان خود بسیار آسیبپذیر هستند. نوجوانان و جوانان، همچنان که بر حفظ و نهادینه کردن ارزشها پایبند هستند، سعی میکنند ارزشهای دیگر را نیز از دیدگاههای مختلف بررسی کنند و ببینید کدام یک از آنها مناسبتر است. در این سن، به اظهار نظر در مورد ارزشهای اجتماعی و استدلال و بررسی آنها علاقهمند میشوند.