مرگ والدین یکی از دلخراشترین حوادثی است که میتواند در دوران کودکی رخ دهد. براساس ارزیابی صورتگرفته در آمریکا، سهونیم درصد (3.5%) از کودکان زیر 18 سال (جمعیتی حدود 2.5 میلیون نفر) فوت یکی از والدین را تجربه کردهاند. هرچند این آمار در ایران در دسترس نیست، اما با توجه به اهمیت موضوع دانستن تاثیر مرگ والدین بر کودکان برای بازماندگان و نحوه برخورد والد دیگر با آنها لازم است.
آنچه در این مقاله میخوانید: |
بدترین سن برای از دست دادن والدین
ازآنجاکه رنج و اندوه از دست دادن والدین در هر سنی سخت و عمیق است، چیزی بهعنوان «بدترین سن برای از دست دادن والدین» وجود ندارد. تأثیر مادامالعمر از دست دادن والدین بر زندگی فرزندان به نوع ارتباطی که آنها باهم داشتند و میزان حمایتی که بعد از فقدان والدین دریافت میکنند بستگی دارد.
چگونگی تاثیر مرگ والدین بر کودکان
معمولاً مرگ یکی از والدین باعث کاهش توجه به کودک و بدتر شدن شرایط اقتصادی خانواده میشود. در بعضی خانوادهها کودک مجبور است مسئولیت کارهای والد ازدسترفته را بر عهده بگیرد. این شرایط باعث از دست دادن دوستان و روابط دوستی میشود. در برخی دیگر از خانوادهها، تاثیر مرگ والدین بر کودکان اغلب با نشانههایی مثل کاهش سلامت روان، کاهش روابط اجتماعی، تغییر رفتار و افزایش نگرانی و اختلالات خواب همراه است. علاوهبراین، احتمال ابتلا به مشکلات روانشناختی نیز بالا میرود. مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب، اختلالات روانتنی، اضطراب پس از حادثه، ترک تحصیل، مشکلات تحصیلی، کاهش عزتنفس و رفتارهای جنسی پرخطر. با توجه به اثرات منفی بلندمدت ناشی از مرگ والدین، لازم است این کودکان ازطرف جامعه حمایت بیشتری دریافت کنند.
تأثیر رفتارهای والد بازمانده بر کودکان
کودکان همواره منتظر عشق بیقیدوشرط والدین و همزمان دریافت حمایت در برابر حقایق ناخوشایند زندگیاند. وقتی یکی از والدین فوت میکند، زندگی برای کودک بهمراتب ترسناکتر و مبهمتر میشود. این شرایط کودک را با این پرسش مواجه میکند که در آینده چه خواهد شد.
بدیهی است که این امر مسئولیت سنگینی بر دوش پدر یا مادر بازمانده و سایر اعضای خانواده میگذارد. در شرایط سوگ، برخی فرهنگها بهدرستی عزاداری میکنند. اما در بعضی فرهنگها بزرگسالان را تشویق به خودداری و کنترل هیجانات میکنند با این توجیه که بزرگترها الگوی کودکاناند و در این شرایط باید خود را قوی جلوه دهند. سپس این بزرگسالان احساساتی فروخورده یا سرکوبشده خواهند داشت.
سرکوب کردن احساسات تلاشی است آگاهانه و عمدی برای پنهان کردن احساسات از دیگران. احساسات فروخورده تلاشی است ناخودآگاه که بدن برای دور ماندن از افکار بد انجام میدهد. ممکن است احساسات فروخورده با گذر زمان فوران کند.
از سویی، پژوهشها نشان دادهاند که این کار موجب به تأخیر افتادن روند بهبودی در والدین و فرزندان میشود. اما از سوی دیگر، سایر پژوهشها بیانگر این است که فروخوردن احساسات در روند سوگواری نقش سازگارکنندگی دارد.
اینکه آیا فروخوردن یا سرکوب کردن احساسات شیوه مناسبی برای کنار آمدن با اندوه است یا نه همچنان مورد بحث است. اما این نکته مشخص است که انکار احساسات ازجانب والدین بر نحوه کمکشان به فرزندانشان برای کنار آمدن با فقدان و سوگ اثر میگذارد.
اقداماتی که بزرگترها در طول روزها، هفتهها و ماههای پس از فقدان انجام میدهند میتواند توانایی کودک در سازگاری با مرگ را افزایش دهد. سرپرستان کودک سوگوار میتوانند، بهجای سرپوش گذاشتن بر موضوع و تظاهر به اینکه همهچیز خوب است، از شیوههای زیر استفاده کنند تا به سازگاری بیشتر کودک کمک کنند.
کاستن از تاثیر مرگ والدین بر کودکان
در ادامه به روشهایی برای ارتقای تابآوری فرزندان خردسال و والدین بازمانده اشاره میشود. این راهبردها عبارتاند از:
-
عادیسازی روند سوگواری
چگونگی تاثیر مرگ والدین بر کودکان به نحوه عکسالعمل بزرگترها در مواجهه با غم و اندوه آنها بستگی دارد. کودکی که پدر یا مادرش را از دست داده است باید بداند که بروز احساسات و صحبت درباره شخص ازدسترفته کاری قابلقبول و پذیرفتنی است. عادیسازی روند عزاداری مهم است و به کودک در کاهش نگرانیها در آینده کمک میکند.
ممکن است کودک در پی از دست دادن والدین هیجانات گوناگونی مثل خشم و احساس گناه را تجربه کنند. لازم است تأکید کنید که او در مرگ والدین هرگز تقصیری نداشته است. همچنین دیدن والدین ازدسترفته یا حضورشان در رؤیاهای کودک بسیار طبیعی است. نیازی نیست او والدین ازدسترفته خود را فراموش کند.
-
فرزندپروری مثبت در مواجهه با تاثیر مرگ والدین بر کودکان
در چنین شرایطی ممکن است کودک بدرفتار شود. با استفاده از فرزندپروری مثبت، والدین میتوانند رابطه والدـفرزندی مثبتی به وجود آورند و محیطی ایجاد کنند که به آنها امکان برقراری ارتباط آزاد بدهد.
والدین با سبک فرزندپروری مثبت افرادی خونگرم و حمایتگرند. آنها از روشهای تربیتی مثبت و کارا استفاده میکنند. فرزندپروری مثبت و مؤثر میتواند به سازگاری کودک با مرگ والدینش کمک کند. این روش احتمال بروز اختلالات روانی مانند اختلالات افسردگی حاد را کاهش میدهد و باعث سازگاری بهتر کودک میشود.
-
کاهش مواجهه کودکان با حوادث منفی زندگی
اتفاقات منفی زندگی، که براثر از دست دادن والدین به وجود میآید، با افزایش مشکلات روانی فرزندان ارتباط دارد. برای مثال، گذراندن تعطیلات میتواند تا دو سال برای خانواده داغدیده علیالخصوص فرزندان مشکل باشد. والدین میتوانند با استفاده از مهارتهای خوب شنیدن محیطی امن برای کودکان فراهم کنند تا بتوانند درباره احساساتشان حرف بزنند.
یکی از مواردی که موجب نگرانی فرزندان سوگوار میشود شکلگیری تمایلات و قرارهای عاشقانه جدید و طولانیمدت برای والدین بازمانده است. والدین میتوانند عضو جدید خانواده را بهتدریج معرفی کنند. با کودکان به صراحت و با روشهای متناسب با سنشان درباره رابطه جدیدتان صحبت کنند.
-
بهبود مهارتهای سازگاری در کودکان
با کمک این راهبرد میتوان به سازگاری کودک کمک کرد:
- تبدیل خودگوییهای منفی به خودگوییهای مثبت و مثبتاندیشی،
- پذیرش این موضوع که افراد توانایی کنترل همه اتفاقات را ندارند،
- تمرکز بر حل مسئله،
- درخواست حمایت و کمک عاطفی در شرایط پر استرس.
برای کمک به کودکان سوگوار، والدین میتوانند از فرزندانشان بخواهند که اهدافی را برای تقویت احساس کارآمدی مقرر کنند. همچنین باید اعتماد خود را به توانمندیهای فرزندانشان در مواجهه با این مسائل نشان دهند. ممکن است کودکان داغدار در مقایسه با دیگران احساس درماندگی بیشتری کنند و باور داشته باشند که کنترل کمتری بر اتفاقات دارند.
کلام آخر
وقتی از راهکارهای گفتهشده استفاده میکنید، به خاطر داشته باشید برخی از این راهکارها موفقیتآمیز و برخی دیگر اینگونه نخواهند بود. صبور باشید. تاثیر مرگ والدین بر کودکان احتمالاً هرگز بهطور کامل از بین نمیرود. اما والدین بازمانده و کودک دوباره شادی را خواهند یافت.