ترس از تاریکی در کودکان چیز عجیبی نیست. بیشتر ما در کودکی با آن رو به رو بودهایم. البته شیوه و ترفندهای روبرو شدن با آن و کمک والدین در این مسیر بسیار مهم است. تا حوالی ۱۸ ماهگی، پدر و مادرها مشکلی حس نمیکنند. کودک معمولا به راحتی به اتاق تاریک میرود و بدون هیچ دردسری میخوابد، اما داستان از زمانی شروع میشود که کمکم، سر و کله ترس از تاریکی در کودکان پیدا میشود.
ترس از تاریکی در کودکان
حتی قبل از ۱۸ ماهگی، عدم ترس طبیعی کودک از تاریکی باعث میشود تا برخی والدین این ویژگی ذاتی کودک را حمل بر خودستایی کنند و فکر کنند که شیوه فرزندپروری آنها آنچنان درست عمل کرده که فرزندشان بدون هیچگونه بحث و تلاشی، راحت و مستقیم با تاریکی کنار آمده است. اما واقعیت چیز دیگری است. ترس از تاریکی بعد از یک سال و خردهای زمان از زندگی کودک پدیدار میشود. این مسأله در برخی کودکان نیازمند به کارگیری ترفندها و راهکارهایی اصولی است. شاید فکر کنید استفاده از چراغخواب راه حل موثر و خوبی است اما این ترفند هم مقطعی و گذرا عمل میکند و نمیتوان به آن دل بست.
شاید بسیاری از والدین ترس از تاریکی کودکان را چندان جدی نگیرند و حل این موضوع را به دست زمان بسپارند، اما این اشتباه است. باید برای رفع ترس از تاریکی، در کنار فرزند خود باشید. اکتفا به چراغ خواب و مجادله با کودک راهی از پیش نمیبرد. کودک کوچک شما ورود از روشنایی به تاریکی را حتی با وجود چراغ خواب به سختی میپذیرد. بنابراین، استفاده از نورهای اینچنینی هم مشکلش را حل نخواهد کرد و همچنان فکر میکند که هیولاها زیر تختخوابش جا خوش کردهاند یا درون کمد لباسهایش، غولهای هیکلی منتظر فرصتی برای حمله به او هستند. در این وضعیت نباید کودک را تنها رها کرد. گذر زمان چاره کار نیست و شاید حتی اوضاع را بدتر هم سازد.
در این مقاله یک راهکار خوب برای حل مشکل ترس از تاریکی در کودک به شما معرفی میکنیم. در ادامه با کودکت همراه باشید.
چرا استفاده از چراغخواب، مشکلی را حل نمیکند؟
وقتی مراسم آماده شدن برای خواب سپری میشود و کودک لباس خواب پوشیده و قصه شب را میشنود، وقت خاموش کردن چراغ فرا میرسد. اما حتی وجود چراغخواب هم مانع از وحشت کودک نوپای شما از تاریکی نیست. انگار پس از خاموش شدن چراغ، کودک به دنیایی سیاه و تاریک منتقل میشود. دانشمندان میگویند بعد از ورود از روشنایی به تاریکی حالتی به چشمها دست میدهد که انگار چند ثانیه نابینا میشویم و سپس به حالت «تطبیق با تاریکی» میرسیم.
در تطبیق با تاریکی، چشم حساسیت خود نسبت به نور و تاریکی را کنترل میکند. درست در همین چند ثانیهای که طول میکشد چشم خود را از روشنایی با تاریکی وفق دهد، ترس و دلهره بر کودک دلبند شما چیره میشود.
ترفند رویارویی با این ترس از تاریکی چیست؟
برای کمک به کودک و غلبه بر ترس و همراهی با او برای رد کردن مرحله «تطبیق با تاریکی»، میتوانید از این روش استفاده کنید. کودک را برای خواب آماده کرده و از او بخواهید که چشمانش را ببندد. بعد به او بگویید که با روشی جالب میتواند اتاق را در ۱۰ ثانیه از تاریکی مطلق خارج سازید. وقتی کودک چشمانش را بست. دستان خود را روی چشمهایش بگذارید و با کمک هم تا ۱۰ بشمارید. در این حین چراغ خواب را هم روشن کنید. پس از ۱۰ ثانیه دست را از روی چشم کودک بردارید و خواهید دید که او با او اتاقی مواجه میشود که چندان هم تاریک نیست و دیگر نگرانی زیادی بابت تاریکی مطلق حس نخواهد کرد. با این حرکت، شما به فرایند تطبیق با تاریکی به فرزندتان کمک میکنید.
ترفند ۱۰ ثانیهای چگونه موثر واقع میشود؟
در روشی که پیشتر عنوان شد، شما به چشمان فرزندتان کمک میکنید تا بدون ترس، وارد فرایند تطبیق با تاریکی بشود. وقتی به این فرایند حالت بازی میدهید، کودک ترس از تاریکی اولیه را حس نخواهد کرد. اما وقتی چراغ بیمقدمه خاموش میشود و ترس به دل و جان کودک راه پیدا میکند، مقابله با آن و بیرون راندنش از فکر کودک بسیار دشوار خواهد بود. پس وقتی قبل از خاموشی نور اتاق از کودک میخواهید که چشمانش را ببندد، نوعی حس امنیت از طریق ایجاد کنترل بر فضا به او میدهید. سپس حضور خودتان و کمک کردن در شمارش تا ۱۰ هم انتخاب خودآگاه دیگری از سمت او است که تحمل تاریکی را سادهتر میسازد. بنابراین با باز کردن چشمها با فضایی رو به رو خواهد شد که تاریکی مطلق نیست و در واقع بسیار روشنتر از انتظار او است.
با این کار شما و کودکتان، سنت و عادتی مناسب برای خواب و مقابله با ترس از تاریکی پیدا میکنید. ترسی که بابت آن سرزنش نمیشود. البته برای مقابله با ترس از تاریکی در کودکان حتما راهکارهای دیگری هم وجود دارد که شاید روی کودک شما اثر بهتری داشته باشد. شما برای غلبه بر این ترس از راه خاصی استفاده کردهاید؟
سلام. این مقاله رو که خوندم یه نکته ای به ذهنم اومد گفتم با والدین دیگهای که این مقاله رو میخونن به اشتراک بزارم. ترس از تاریکی معمولا بعد از هجده ماهگی و اوجش بعد از دوسالگی رخ میده. با توجه به نکتهای که تو این مقاله در مورد چراغ خواب گفته شده، ایده دیگهای که به ذهن من میرسه و اینم جواب میده، این هست که ما اجازه بدیم نور طبیعی (خورشید) که کم شد، خونه به آرامی کم نور بشه و سریعا خونه رو روشن نکنیم. ما ساعت خواب فرزندمون رو میدونیم و میتونیم تا اون زمان، فقط یکی از چراغها مثلا چراغ آشپزخونه رو روشن بزاریم. اینجوری چشم فرزند ما به تاریکی عادت کرده و وقتی وارد اتاقش میشه اون چند لحظه تاریکی مطلق رو تجربه نمیکنه چون از قبل تو اتاقش چراغ خواب روشن بوده. میشه وقتی خواب بچه عمیق شد، نور چراغ خوابش رو کم کرد اما به نظرم برای کودکی که تو مرحله ترس از تاریکی قرار داره، باید اجازه بدیم تا صبح چراغ خوابش روشن باشه که در نیمه های شب، بتونه راحت محیط اتاقش رو ببینه
سلام. من دقیقا از تولد دوسالگی پسرم مشکل پیدا کردم با ترسهاش! چراغ خواب هم براش گذاشتم ولی کلا دلش نمیخواد تو اتاقش بخوابه و همش میگه بغل مامان بخوابم یا پیش بابایی بخوابم،و مدام میگه مثلا هاپو میاد منو میخوره!من از ترس بد عادت شدنش پیش خودم نبردمش اما انقدر شب تا صبح بیدار میشه (حداقل سه بار بیدار میشه و گریه و …) گاهی مجبور میشم خودم برم تو اتاقش بخوابم.نمی دونم کار درست چیه و باید چی کار کنم که هم نترسه هم خودش و خودم راحت بخوابم هم ترسش موندگار نشه!