یکی از روش‌های فرزندپروری مثبت استفاده از پیامد طبیعی رفتار یا عمل است. مواجهه با پیامد طبیعی عمل یعنی به کودک اجازه دهید تا با پیامدهای طبیعی انتخاب یا عملش روبه‌رو شود. به نظر می‌رسد استفاده از این روش برای بسیاری از والدین دشوار است. اما در صورت استفاده مناسب، این پیامدها می‌توانند درس‌های بزرگی برای فرزندان داشته باشند. دانستن زمان و نحوه استفاده از مواجهه با پیامدهای طبیعی اثر تربیتی آن را تضمین می‌کند.

آنچه در این مقاله میخوانید:

پیامدهای طبیعی رفتار کدام‌اند؟

پیامدهای طبیعی نتایج اجتناب‌ناپذیری‌اند که به‌طور طبیعی و بدون دخالت والدین رخ می‌دهند. این نتایج تحت تأثیر طبیعت، اجتماع یا دیگران‌اند. پیامدهای طبیعی می‌توانند مثبت یا منفی باشند و اغلب بازخورد اعمال و انتخاب‌های فردند. پیامدها، چه مثبت و چه منفی، می‌توانند به کودکان رفتارهای جدیدی بیاموزند.

در ادامه به نمونه‌هایی از پیامدهای طبیعی منفی اشاره خواهد شد که تحت تأثیر طبیعت، اجتماع و افراد دیگرند:

  • طبیعت: اگر در هوای سرد، بدون پوشیدن لباس گرم بیرون بروید، سردتان می‌شود و احتمالاً سرما می‌خورید.
  • اجتماع: اگر مرتکب سرقت شوید، به زندان می‌افتید.
  • دیگران: اگر در روابط دوستی‌تان خودخواه باشید، کم‌کم دوستانتان را از دست می‌دهید.

پیامد طبیعی در مقایسه با پیامد «منطقی»

یادگیری ازطریق پیامدهای طبیعی مزایای بسیاری دارد. ازجمله:

یادگیری تفکر منطقی

پیامدهای طبیعی به فرزندان این فرصت را می‌دهد که علت و معلول واقعی را یاد بگیرند، نه نتایج ساختگی که والدین ایجاد کرده‌اند. شناخت علت و معلول کمک می‌کند تا کودکان پیامدهای بالقوه انتخاب‌هایشان را پیش‌بینی کنند و برای دوران بزرگسالی آماده شوند. والدین، با توجه به اینکه تجربه بیشتری در زندگی دارند، دوست دارند با تکیه بر دانش به‌دست‌آمده از تجارب جلوی اشتباهات رایج کودکان را بگیرند. البته که بهتر است به این رویه ادامه دهند، هرچند، کودک همیشه به صحبت‌های شما گوش نمی‌کند. در چنین شرایطی، معمولاً والدین نگران می‌شوند و تلاش می‌کنند راه‌های دیگری برای پیشگیری از رویداد ناگوار پیدا کنند. بنابراین به‌جای اینکه فرصت تجربه پیامد طبیعی را به فرزندان بدهند، اقدام به ساختن «پیامد منطقی» می‌کنند.

توجه کنید که هیچ‌یک از پیامدهایی که برای تنبیه فرزندان به کار می‌روند ازنظر آن‌ها منطقی نیست و نوعی تلافی به نظر می‌رسد. بنابراین استفاده از روش مواجهه با پیامدهای طبیعی درمورد بیشتر مسائل روزمره راه مناسب‌تری است تا کودک ارتباط بین اعمال و نتیجه حاصل از آن را درک کند. هرچند که پیامدهای منطقی جایگاه خودش را دارد (در ادامه بیشتر دراین‌مورد می‌خوانید).

وقتی والدین برای تربیت کودک قوانینی وضع می‌کنند، مثلاً به آن‌ها می‌گویند: اگر چنین کاری را انجام بدهی، تنبیه خواهی شد، کودک رفتارش را با قانون وضع‌شده یا ترس از تنبیه مرتبط می‌داند. درنتیجه هیچ ارتباط مستقیمی با دلیل واقعی اینکه چرا عملش مشکل‌ساز است پیدا نمی‌کند. او فقط می‌داند عملش نامطلوب است و ازنظر والدین مجاز نیست.

ممکن است کودک علیتی نادرست را بیاموزد و در درک جهان هستی نیز دچار مشکل شود. بدون این درک، درک مفهوم پیامد و نتیجه دشوار خواهد بود. در بدترین حالت، کودک ارزش‌های اشتباه را یاد می‌گیرد.

برای مثال، آیا ترجیح می‌دهید دلیل فرزندتان در کمک به انجام امور خانه این باشد که:

  • چون خانواده‌ام را دوست دارم، به همکاری با آن‌ها علاقه‌مندم، یا
  • من فقط می‌خواهم تبلت را پس بگیرم، در غیر این صورت، واقعاً برایم اهمیتی ندارد.

دوست دارید کدام نوع از ارزش‌ها را به فرزندتان آموزش دهید؟

یادگیری حل مسئله

کودکان ازطریق پیامدهای طبیعی فرصت حل مسئله را به دست می‌آورند و مهارت‌های تفکر شناختی را تمرین می‌کنند.

مادر معتقد است خارج از خانه هوا سرد است، بنابراین کودک باید لباس گرم بپوشداما کودک به دلیل اینکه احساس سرما نمی‌کند از این کار امتناع می‌کند. چنانچه مادر بر این موضوع که یا باید لباس گرم بپوشی یا بیرون نمی‌رویم پافشاری کند، ممکن است کودک حرف مادر را بپذیرد یا با او مقابله کند. موقعیتی برای حل مشکل وجود ندارد و تنها جنگ قدرت به وجود می‌آید. اما اگر مادر توضیح دهد که نمی‌خواهد بعداً کودک احساس سرما کند یا بیمار شود، در این شرایط مشکل به موضوعی قابل‌حل تبدیل می‌شود.

ممکن است پیشنهاد دیگری ازسوی کودک (یا شما) مطرح شود. مثلاً پیشنهاد دهد که با خود لباس گرم ببرد و اگر احساس سرما کرد بپوشد. این راه‌حل خواسته طرفین را تأمین می‌کند.

آموزگار به‌جای دشمن

وقتی والدین برای فرزند محدودیت ایجاد می‌کنند، در ذهنش تبدیل به دشمن می‌شوند. در این شرایط، جنگ قدرت به راه می‌افتد و رابطه والدـ‌‌فرزند دچار مشکل می‌شود. بدتر اینکه، ممکن است فرزند برای اینکه جلوی گرفتار شدن به دلیل نقض قوانین والدین را بگیرد، دروغ بگوید یا پنهان‌کاری کند.

برعکس، وقتی والدین مشکلی را معرفی و فرزندانشان را راهنمایی می‌کنند تا روابط علت و معلول را بیاموزند، تبدیل به معلم آن‌ها می‌شوند. فکر می‌کنید کودک ترجیح می‌دهد به حرف کدام‌یک گوش کند، معلم یا دشمن؟

وقتی همچون دشمن شناخته شوید، هر تعاملی در آینده منجر به درگیری می‌شود. والدین سختگیر با قوانین زیاد، اغلب به‌خاطر اینکه کودک  با هر چیزی سر ناسازگاری دارد، شکوه می‌کنند. دلیل این است که چنین والدینی انتخاب کرده‌اند مقابل فرزندانشان بایستند.

اما وقتی کودک با پیامدهای طبیعی عملش روبه‌رو می‌شود، یعنی شما فرصت تجربه این پیامدها را به او می‌دهید، می‌آموزد که به شما اعتماد کند. زیرا آن‌ها را با واقعیت مواجه کرده‌اید و نه قوانین ساختگی. از همه مهم‌تر، وقتی با مشکلی مواجه می‌شوند، برای کمک گرفتن نزد شما می‌آیند و دیگر به‌خاطر ترس از مجازات مشکلشان را مخفی نمی‌کنند.

فواید مواجهه با پیامد طبیعی رفتار در مقابل نبود پیامد

بعضی والدین به بهانه محافظت از فرزندانشان در تمامی امور آن‌ها مداخله می‌کنند. این والدین، که بیش از اندازه مراقب‌اند، می‌خواهند آن‌ها را از گزند واقعیات در امان نگه دارند. اما در ادامه به دلایلی اشاره می‌شود که نشان می‌دهد مواجهه با پیامدها بهتر از محافظت و مراقبت بیش از اندازه است:

یادگیری مهارت‌های مقابله

مراقبت بیش از حد و مانع شدن از مواجهه با پیامدها برای کودک زیان‌بار است. کودکانی که والدین بسیار محافظت‌کننده دارند مهارت‌های مقابله با مشکلات و تلاش مجدد بعد از شکست را یاد نمی‌گیرند. پژوهش‌ها نشان می‌دهند، برای رشد مهارت‌های مقابله با مشکلات، نیاز است کودک در معرض مشکلات قرار گیرد.

افزایش مسئولیت‌پذیری و خودکارآمدی

والدینی که با بروز کمترین مشکل برای کمک به فرزندشان وارد عمل می‌شوند فرزندانی غیرمسئول پرورش می‌دهند. همانند والدین هلیکوپتری که با مراقبت و محافظت بیش از حد کودک را ناتوان می‌کنند.

این مسئله زمانی مشکل‌ساز می‌شود که فرد وارد دنیای بزرگسالی می‌شود و شروع به کار می‌کند. لازم است که فرد بالغ مسئولیت کارهایش را بپذیرد، بدون تکیه به والدین انتخاب‌های بهینه داشته باشد و ازنظر مالی مستقل باشد.

جوانانی که مسئولیت‌پذیرند بیشتر احساس استقلال می‌کنند. این مستقل بودن موجب می‌شود خودشناسی و خودکارآمدی در آن‌ها رشد بیشتری داشته باشد.

چه زمانی از پیامد طبیعی رفتار استفاده کنید؟

تنها زمان مجاز استفاده از پیامدهای طبیعی وقتی است که این پیامدها امن و بی‌خطر باشد. هرگز به بهانه آموزش به کودک او را در خیابان رها نکنید یا اجازه ندهید مستقلانه از قیچی، کارد، سوزن و مانند این‌ها استفاده کند. در شرایط زیر استفاده از پیامدهای طبیعی مناسب نیست.

  • مسائلی که ایمنی کودک را به خطر می‌اندازد،
  • سلامتی کودک را به خطر می‌اندازد،
  • باعث صدمه زدن به دیگران، خود، حیوانات و دارایی‌ها می‌شود،
  • محدودیت‌های موقعیتی و زمانی (مثلاً در حال حاضر نمی‌توانیم بیشتر از این بازی کنیم زیرا به پرواز دیر می‌رسیم).

درصورتی‌که موضوعی در موارد بالا نیست، استفاده از پیامدهای طبیعی مجاز است.

بایدها و نبایدهای پیامد طبیعی رفتار کدام‌اند؟

پیامد طبیعی رفتار

برایشان توضیح دهید، به آن‌ها بیاموزید و یادآوری کنید.

مواجهه با پیامدهای طبیعی به این معنی نیست که والدین منفعل‌اند و کاری نمی‌کنند. درواقع، پیش از اینکه کودک با پیامدها مواجه شود،  شما باید توضیح دهید که چه اتفاقی می‌افتد. دراین‌صورت آن‌ها رابطه علت و معلولی را متوجه خواهند شد.

مثلاً وقتی کودک تکالیفش را انجام نمی‌دهد، برایش توضیح دهید احتمالاً در مدرسه با پیامدهایی مثل محروم شدن از زنگ تفریح یا توضیح علت برای معلم و مدیر مواجه خواهد شد.

همچنین، اگر کودک مجدداً اشتباهی را تکرار کرد، به او یادآور شوید که پیامد آن چه بوده است. کودکان برای اینکه درس جدیدی بیاموزند به یادآوری‌های مکرر نیاز دارند.

اجازه دهید دیگران مشارکت کنند.

مواجهه با پیامدهای طبیعی به این معنی نیست که کسی در امور مداخله نداشته باشد. بلکه به این معناست که بگذارید امور به‌طور طبیعی پیش برود، بدون اینکه والدین اقدام به تعدیل یا تغییر آن‌ها کنند.

برای مثال، اگر آب‌نبات‌هایت را با دوستانت تقسیم نکنی، آن‌ها هم خوراکی‌هایشان را با تو تقسیم نخواهند کرد.

معمولاً انسان‌ها و به‌خصوص کودکان به‌طور طبیعی به‌دنبال برقراری عدالت‌اند. شما نتیجه را تغییر نخواهید داد، اما دوستان فرزندتان کماکان در مسئله دخیل‌اند.

کمک کنید کودک با پیامد طبیعی رفتار مواجه شود.

بعد از وقوع پیامدهای طبیعی، ممکن است کودک احساس درماندگی کند. از فرصت پیش‌آمده استفاده کنید و به او یاد دهید چگونه احساساتش را تنظیم کند و چگونه حل مسئله کند.

در چنین شرایطی، کودک را تنها نگذارید تا به‌تنهایی خودش را تسکین دهد. آن‌ها چنین توانایی را ندارند. انسان‌ها با توانایی تنظیم هیجانات متولد نمی‌شوند و نیازمند یادگیری‌اند.

مهارت‌های حل مسئله و مهارت‌های مقابله خودبه‌خود ایجاد نمی‌شوند. این مهارت‌ها را باید به فرزندان بیاموزید. برای کمک به حل مشکل از آن‌ها سؤالاتی بپرسید و گزینه‌هایی در اختیارشان بگذارید. شرایطی را ایجاد کنید تا بیشتر فکر کنند. این کار به مهارت حل مسئله و تنظیم هیجان کمک می‌کند.

آن‌ها را محروم نکنید.

اکثر والدین نحوه استفاده درست از محرومیت‌سازی را نمی‌دانند. درنتیجه، این شیوه به روشی تنبیهی تبدیل می‌شود.

مثلاً اگر به کودک می‌گویید: اگر همین الان تمومش نکنی باید به اتاقت بری، شما دارید کودک را تنبیه می‌کنید و این کار درستی نیست. راه درست این است که بپرسید: ناراحت به نظر می‌رسی، آیا دوست داری بری به اتاقت تا کمی آروم بشی؟ و اگر او قبول کند، به این معنی است که بیش از حد تحریک شده و تنها ماندن راه‌حلی طبیعی است که به او کمک می‌کند تا آرام شود.

هرگز بر مجازات آن‌ها نیفزایید.

مواجهه با پیامدهای طبیعی به‌خودی‌خود ناخوشایند است، بنابراین هرگز مجازات دیگری در نظر نگیرید. آن‌ها از پیامدهای طبیعی رفتارهایشان آنچه را که لازم است می‌آموزند.

تربیت کردن به این معنی است که به کودک یاد دهید چگونه انتخاب‌های بهتری داشته باشد، نه اینکه او را به‌خاطر اشتباهاتی که مرتکب شده آزار دهید. اگر کودک را تنبیه کنید یا سختگیری بی‌جا کنید، تنها چیزی که می‌آموزد ترس از شما یا ترس از تنبیه شدن است.

چه زمانی پیامد طبیعی رفتار قابل استفاده نیستند؟

وقتی پای سلامتی و ایمنی کودک در میان است، استفاده از پیامدهای طبیعی مجاز نیست.

در این شرایط، قبل از اینکه فرزندانتان مرتکب اشتباه شوند، مداخله کنید و به آن‌ها یادآوری کنید که چرا اشتباهشان زیان‌بار خواهد بود. اگر مداخله و آموزش مؤثر نبود، برای آموزش و محافظت از او به‌دنبال پیامد طبیعی بعدی باشید. به فکر چیزهایی باشید که بتواند در آموزش کلی آن‌ها نقش داشته باشد.

یعنی اگر بعد از اینکه به فرزندتان توضیح دادید که چرا بازی خشونت‌آمیز با سگ نامناسب است، بازهم این کار را تکرار می‌کند، پیامد طبیعی این است که سگ در برابر خشونت او عکس‌العمل نشان می‌دهد و به احتمال زیاد کودک را گاز خواهد گرفت. البته که شما مانع از این کار خواهید شد. پیامد طبیعی بعدی این است که کودک را از سگ جدا کنید و دلیل کارتان را برایش توضیح دهید.

یعنی به او توضیح دهید که چون رفتار مناسبی با سگ نداشته است، نمی‌تواند دوباره با حیوان بازی کند. با این کار، همچنین به او یادآور می‌شوید که با حیوانات بی‌رحمانه رفتار نکند.

اگر مواجهه با پیامد طبیعی رفتار کارساز نبود

بیشتر گونه‌های جانوری بالغ یا نیمه‌بالغ به دنیا می‌آیند، اما گونه انسان این‌طور نیست. روند رشد انسان ۲۰ سال طول می‌کشد. این رشد هم جنبه‌های فیزیکی و هم جنبه‌های روانی را شامل می‌شود.

چون دیده می‌شود که کودک از لحاظ جسمانی هنوز ضعیف و رشدنیافته است از او انتظار نمی‌رود که اجسام سنگین را بلند کند یا سریع بدود. اما این موضوع، که مغز کودک هم در حال رشد است، به‌آسانی فراموش می‌شود.

ازآنجاکه مغز کودک قابل‌مشاهده نیست، انتظار والدین از رفتار کودکانشان بیش از انتظارشان از قدرت بدنی آن‌هاست. اگر موضوعی را یک بار برای فرزندتان توضیح دهید و او توجهی نکند، نگران می‌شوید که مبادا روش تربیتی اشتباهی را در پیش گرفته‌اید.

«کودک ما سرسخت است»، «لجباز است» یا «کودکان پیش‌دبستانی کوچک‌تر از آن‌اند که مفهوم پیامدها را درک کنند.» این‌ها تعدادی از دلایل والدین برای توجیه استفاده نکردن از مواجهه با پیامدهای طبیعی است. این دلایل نه‌تنها واقع‌بینانه نیست، بلکه منصفانه هم نیست.

به یاد داشته باشید که پیامدهای طبیعی نتیجه می‌دهند، اما نه لزوماً به آن سرعتی که انتظار دارید.

کلام آخر

برای والدینی که با شیوه‌های تربیتی رفتارگرایانه مثل تنبیه یا تشویق بزرگ شده‌اند، استفاده از پیامد طبیعی رفتار نیازمند تغییر فکری بزرگی است. همچنین والدینی که بیش از اندازه مراقب‌اند یا تحمل غر زدن و ناامیدی بچه‌ها را ندارند، برای استفاده از روش مواجهه با پیامدهای طبیعی به اصلاحات قابل‌توجهی نیاز دارند.

با توجه به تمام این مسائل، مواجهه با پیامدهای طبیعی برای رشد کودک بسیار ارزشمند است. این روش ارزش تلاش برای فهمیدن و یاد گرفتن را دارد.

یک دیدگاه

پاسخ شما:

دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید
نام خود را اینجا وارد کنید