اگر تربیت بچه خوب برای شما هم دغدغه است و از آن در کلام خود استفاده میکنید، با این مقاله کودکت همراه باشید.
نوزادی پنج ماهه در آغوش مادرش است تا بخوابد، اما یکباره بیدار میشود و شروع به گریه میکند. مادرش به او میگوید: «انقدر غر نزن! اگه نمیخوای بخوابی من میرما.»
کودکی هجده ماهه با عمو و پدرش به رستوران میروند. پدرش به پذیرش میرود و کودک را کنار عمویش در صندلی کودک میگذارد. کودک از میز پایین میآید تا دنبال پدرش برود. عمویش او را میگیرد و به او میگوید: «باز بچه بدی شدی؟ چند بار بگم بشین سر جات؟!» و کودک دلواپس با چشمانش پدرش را دنبال میکند.
در جشن تولد یک بزرگسال، کودکی شش ساله، که مدتها از زمان خوابش گذشته است، با بادکنکهای هلیومی در حال دویدن در سالن است. پدرش او را دعوا میکند و میگوید: «بادکنکها رو بذار سر جاش! چقدر سروصدا میکنی! آبروم رو بردی.»
این کودکان از این تجربیات چه آموختند؟ ممکن است افراد بسیاری بگویند این واکنشهای بزرگسالان برای آموزش تفاوت درست و نادرست به کودکان لازم بوده است؛ یعنی تمایز رفتار خوب و بد. اما باید گفت متاسفانه چنین رفتارهایی (تحقیر کردن و خجالت دادن) نوعی تنبیه و خشونت کلامی است و در خانهها و مدارس بسیار شایع است. درست همانطور که تنبیه بدنی درد دارد و ممکن است موجب کاهش رفتار نامناسب شود، تنبیه کلامی هم با خودش شرم به دنبال دارد.
تحقیر کلامی و ارزش گذاری خوب و بد به کودکان چه آسیبی می زند؟
امروزه شرمزده کردن بهجای کتک زدن تبدیل به روش بسیار رایجی برای شکلدهی به رفتار کودکان شده است. در واقع، کلام بزرگسال باعث میشود کودکان بهمرور تصوری از خود پیدا کنند، خود را از چشم بزرگسالان ببینند و اگر این تصویر تصویری همراه با تحقیر کلامی باشد، سبب میشود کودک فکر کند موجودی بد است. شرمسار کردن باعث میشود کودکان، بهجای اینکه با مشاهده تاثیر رفتارشان در دیگران، رفتار نامناسب را کاهش دهند؛ با افکار و احساسات منفی که نسبت به خود پیدا میکنند، رفتارشان را کاهش دهند.
وقتی مدام به کودکتان برچسب شیطون، خرابکار و غرغرو میزنید، در واقع تصوری منفی از خودش به او دادهاید و به او آموختهاید خودش را شیطون، خرابکار و غرغرو بداند. پس شاید برای فرار از بد دیده شدن، کودکتان بهظاهر درست رفتار کند، اما در ذهنش خود را بد میداند و چیزی از روابط اجتماعی، درک دیگران و احساسی که رفتارش در سایرین ایجاد کرده است یاد نمیگیرد.
چگونه به جای اینکه کودکانتان را شرمنده کنید، آن ها را درک کنید؟
کودکان تمایلی طبیعی به گسترش وجدان اجتماعی دارند. وقتی با همان احترامی که به بزرگسالان گذاشته میشود با آنها رفتار شود و بزرگسالانی آنها را تربیت کنند که به یکدیگر احترام میگذارند، به طور طبیعی ظرفیت رفتار همدلانه، دلسوزانه و احترامآمیز در آنها افزایش مییابد.
اگر به دنبال تربیت بچه خوب ، مؤدب و بااخلاق هستید، در وهله اول باید درک احساسات دیگران را به او بیاموزید تا متوجه شود رفتار او چه احساسی در دیگران ایجاد میکند. روش خجالتزده کردن کودک و ارزشگذاری او با صفات خوب و بد ممکن است رفتار نامناسب را کنترل کند، اما با این روش کودکانتان هیچگاه همدلی کردن را نمیآموزند.
چگونه به بدرفتاری در کودکان پاسخ دهید؟
وقتی کودکانتان بدرفتاری میکنند، بهجای اینکه آنها را خجالتزده کنید، فکر کنید بدرفتاری آنها واکنش به چیست. وقتی به دنبال درک علت بدرفتاری کودک نیستید، در حقیقت نیازهای او را نادیده گرفتهاید، زیرا معمولا رفتاری که آن را بد میدانید، نشانهای اساسی از مشکلیست که کودک را آزار میدهد.
برای مثال، گاهی کودکان مدام رفتارهای پرخاشگرانهای از خود نشان میدهند (با شدت و دفعات بیشتر از همسنهای خود). چنین رفتارهایی ممکن است مربوط به مشکلی در خانه، مدرسه یا مشکلات دیگر باشد. کودک راهی برای بیان آسیبی که دیده پیدا نکرده است و مشکلات خود را بهطور تهاجمی برونریزی میکند.
احساس شرم، به خودی خود، دلیلی برای بدرفتاری کودکان است، زیرا شرمسار کردن در حقیقت نوعی قضاوت از سوی فردی است که قدرت بیشتری از کودک دارد و باعث میشود کودک احساس کند کوچک و ضعیف است. در چنین حالتی، گاهی کودکان ورق را برمیگردانند و با پرخاشگری، این احساس ضعف را در برخورد با فردی که از آنها کوچکتر و ضعیفتر است جبران میکنند. از طرفی، کودکان به جو روانی محیطشان بسیار حساس هستند، تنشهای بین والدین یا اعضای خانواده را درک میکنند و در بسیاری از مواقع، بدرفتاریهای آنها واکنشی به تنشهای خانوادگیست.
در واقع، در اکثر مواقع، بدرفتاری کودکان روشی است که کودکان از آن طریق میگویند: «من تحت فشار هستم و نمیتوانم مشکلم را حل کنم.» اگر شما در پاسخ به درخواست کمک فرزندتان او را تنبیه کلامی (شرمسار کردن) کنید، مشکل او را تشدید کردهاید.
چگونه رفتار کنید؟ ارائه الگویی جدید برای تعیین رفتار والدین
برای تربیت بچه خوب گزینههای دیگری بهجای شرمسار کردن و ارزشگذاری با کلام وجود دارد که سالمتر و مؤثرترند. کودکانی از اثرات سمی خجالتزده شدن در امان هستند و اعتماد به نفس بیشتر و آگاهی اجتماعی قویتری دارند که والدینشان الگوهای ثابتی در بیان احساساتشان دارند؛ یعنی، قادرند احساسات و نیازهای خود را با روشی قاطع و همراه با احترام بیان کنند.
والدین بهتدریج ظرفیت شنیدن و درک احساسات دیگران را بهطور غیرمستقیم در کودکان ایجاد میکنند؛ یعنی، کودکان ابراز هیجانات والدینشان را میبینند و از آنها هنگام عصبانیت و ناراحتی الگوبرداری میکنند.
باید هیجانات خود را به کودکان نشان دهید، حتی اشکالی ندارد اگر از کودکتان عصبانی شوید و او ببیند که برخی رفتارهایش تا چه حد مادرش را عصبانی میکند (بدون فریاد و تنبیه کلامی).
درباره احساسات و هیجانات خود با کودک گفتگو کنید. به این ترتیب، کودکان، با مشاهده تاثیر رفتار خود بر احساسات والدینشان، درک احساسات دیگران را میآموزند و بهتدریج، میتوانند شما را درک کنند، به احساساتتان احترام بگذارند و متقابلا یاد بگیرند احساسات خود را محترمانه بیان کنند.
بیشتر بخوانید: ۱۰ راهکار برای تربیت کودک بدون تنبیه
نویسنده: لیلا ذوالقدرنیا؛ مدرس کارگاه های فرزند پروری و مهارت های زندگی کودکان