1) غفلت از فرزندان
بیتوجهی به نیازهای جسمی یا عاطفی کودک میتواند بر او تأثیر منفی بگذارد. بیتوجهی که یکی از اولین ویژگی های والدگری ناکارآمد است، یکی از انواع بسیار رایج کودکآزاری است و میتواند بهاندازه آزار جسمی مضر باشد. نادیده گرفتن نیازهای کودکان، رها کردن آنها بدون نظارت در موقعیتهای خطرناک یا ایجاد احساس بیارزشی در کودک میتواند باعث کاهش عزت نفس و انزوای او شود. غفلت همچنین میتواند بر سلامت روانی یا رشد اجتماعی کودک تأثیر بگذارد و حتی ممکن است باعث ایجاد زخمهای روانی مادامالعمر شود. بیتوجهی میتواند بر شناخت، احساسات، رفتار، رشد حرکتی، رشد زبان و توانایی کلی کودک و عملکرد او تأثیر منفی بگذارد.
غفلت میتواند به عزت نفس پایین، کنارهگیری اجتماعی، کنترل ضعیف تکانه، دزدی، مشکلات مقابلهای، تنظیم نشدن/نکردن هیجانات، تیکها، کجخلقی و خودآزاری بینجامد. همچنین بیتوجهی به فرزندان میتواند بر عملکرد ذهنی و پیشرفت تحصیلی کودک تأثیر بگذارد. کسانی که در دوران کودکی توجه موردنیاز خود را دریافت نمیکنند، ممکن است در ادامه زندگی در حفظ روابط سالم با مشکل مواجه شوند.
راهحل:
کودک نیاز دارد احساس کند دوستداشتنی و عزیز است. به فرزندانتان توجه کنید و سلامتی جسمانی و روانی آنها را در اولویت قرار دهید. زمانی را برای صحبت با فرزندانتان اختصاص دهید و با آنها ارتباط برقرار کنید. برای فرزندانتان روشن کنید که دوستشان دارید و از آنها قدردانی میکنید.
2) خشونت فیزیکی یا کلامی
نشانه دیگر والدگری ناکارآمد خشنونت است. بسیاری از والدین ناراحتی خود را در برخورد با فرزندانشان تخلیه میکنند، بدون اینکه متوجه باشند چه نوع آسیب روانی به آنها وارد میکنند. حتی یک بار کتک زدن یا توهین میتواند سالها روی کودک تأثیر بگذارد و باعث از دست دادن اعتماد به نفس کودک و ایجاد عقده حقارت شود. چنین خشونتهایی ممکن است بهصورت افسردگی، اضطراب یا رفتارهای پرخطر مانند رابطه جنسی پرخطر، آسیب رساندن به خود، جنایت، وابستگی به مواد و سایر رفتارهای ناسالم و خطرناک بروز پیدا کند. برخی از کودکان آزاردیده ممکن است دچار اختلالات خوردن شوند، با مشکلات خواب دستوپنجه نرم کنند، متخاصم، بیتفاوت یا بیحال شوند و اختلالات کمبود توجه را تجربه کنند.
ممکن است زمانی که کودک کار اشتباهی انجام میدهد نیاز داشته باشد با پیامد رفتارش مواجه شود، اما وقتی بهدلیل مسائل کوچک بهشدت تنبیه میشود، ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد. کودک به تماس فیزیکی مثبت با والدین خود بهشکل در آغوش گرفتن، بوسیدن و سایر روشهای ابراز محبت نیاز دارد. اگر سر فرزندتان فریاد بزنید، او را با القاب ناشایست صدا کنید، از تنبیه بدنی استفاده کنید یا بگویید او بچه خوبی نیست، آسیبی که به او وارد میشود میتواند دائمی باشد.
راهحل:
از کتک زدن یا توهین و تحقیر بهعنوان تنبیه خودداری کنید. استراحت، از دست دادن امتیازات (مانند تماشای تلویزیون، بازیهای ویدئویی، یا شرکت در رویدادهای اجتماعی) و انجام کارهای جبرانی راههای خوبی برای تنبیه کودکان بدون آسیب رساندن به آنهاست. اگر روشهای شما بیاثر است، با درمانگر یا روانشناس کودک مشورت کنید.
3) از نشانه های والدگری ناکارآمد: الگوی نامناسب بودن
اگر فردی هستید که جلوی بچهها فریاد میزنید یا از کلمات نامناسب و ناسزا استفاده میکنید، طبیعی است که شما را الگو قرار دهند. دراینصورت شما در موقعیتی نخواهید بود که فرزندانتان را از ایجاد این عادات نامناسب بازدارید. کودکان اغلب از آنچه در خانه میبینند تقلید میکنند. اگر والدین برای حل مشکلات از رفتارهای نامناسب استفاده کنند، درنهایت ممکن است فرزندان نیز همین کار را انجام دهند.
راهحل:
سعی کنید عادتهای مناسبی برای خودتان ایجاد کنید. فرزندانتان نحوه رفتار شما را مشاهده خواهند کرد و از آنچه میبینند یاد خواهند گرفت.
4) طرفداری از یکی از فرزندان
وقتی والدین بهوضوح نشان دهند که یک فرزند را بر دیگری ترجیح میدهند، آسیب جبرانناپذیری به فرزندان خود وارد میکنند. «مهم نیست فرزند شما انتخاب شده باشد یا نه، درک رفتار نابرابر اثرات مخربی برای همه خواهران و برادران دارد.» در بسیاری از خانوادهها، پسران با رفتار ترجیحی روبهرو میشوند که باعث میشود دختران احساس حقارت یا بیتوجهی کنند. بسیاری از والدین نیز عادت دارند شکایت یکی از فرزندان خود را نزد سایر فرزندانشان ببرند. والدینی که بیش از حد انتقادی و بیانصافاند درنهایت با رفتار خود به فرزندانشان آسیب میرسانند.
راهحل:
حتی اگر با یکی از بچهها پیوند قویتری دارید یا همراهی و شخصیت او را بر سایر بچهها ترجیح میدهید، سعی کنید این موضوع را نشان ندهید. زمانی را برای قدردانی از هریک از فرزندانتان اختصاص دهید و برای بهبود رابطه خود با هریک از آنها وقت بگذارید.
5) کنترلگری یکی از نشانه های بارز والدگری ناکارآمد
درست است که معمولاً والدین میدانند چه چیزی برای فرزندشان بهترین است، اما برخی از والدین بدون در نظر گرفتن علایق، سطح هوش یا تواناییهای فرزندانشان انتخابهای خود را به آنها تحمیل میکنند. بسیاری از والدین بسیار کنترلکنندهاند و سعی میکنند رؤیاها و جاهطلبیهای خود را به فرزندانشان فرافکنی کنند. والد مستبد کسی است که خواستار اطاعت مستمر است و از تهدید، تحقیر و تنبیهات دیگر برای انجام رفتار مناسب استفاده میکند. این نوع تاکتیکهای ظالمانه برای کودکان سمیاند. هر کودک برای انجام وظایف متناسب با سن خود به تشویق و انگیزه نیاز دارد و مجبور کردن او به چیزی که برخلاف طبیعتش باشد ممکن است بر او تأثیر نامطلوب بگذارد.
راهحل:
به فرزندان خود فضایی دهید تا بتوانند خودشان باشند. اجازه دهید علایق خود را کشف کنند و سعی کنید آنها را مجبور به انجام کارهای غیرمنطقی نکنید. به سرگرمیهایشان علاقه نشان دهید و علایق خود را با فرزندانتان در میان بگذارید. آنها را تحت فشار قرار ندهید تا دقیقاً همان کاری را که شما انجام میدهید انجام دهند.
6) حمایت بیش از حد
بسیاری از والدین بیش از حد از فرزندان خود حمایت میکنند، در فعالیتهای آنها دخالت میکنند و استقلال را از آنها میگیرند. این کودکان وقتی بزرگ میشوند در مراقبت از خود ناتوان میشوند و حتی ممکن است توان تصمیمگیری برای خودشان را هم نداشته باشند.
راهحل:
بگذارید فرزندانتان یاد بگیرند خودشان مشکلاتشان را حل کنند. ببینید آیا مشکل بهاندازهای جدی هست که مداخله شما را بخواهد یا چیزی است که فرزندتان میتواند بهتنهایی از عهده آن برآید. حتی اجازه دهید فرزندانتان گاهی شکست بخورند یا ناامید شوند. وقتی به بچهها فرصت داده شود تا کارهای خودشان را انجام دهند، توانا و خودکفا خواهند شد. اگر بهنحوی موفق نشدند، به آنها بگویید که بدون توجه به نتیجه میتوانند از هر تجربهای درس بگیرند.