نوع تفکر شما در مورد تربیت فرزندتان، در ایجاد رابطه با آنها تفاوت ایجاد میکند. اغلب اوقات میتوانیم در این دام بیفتیم که نقش ما به عنوان والد، باید نقش یک «اصلاح کننده» باشد – به کودکانمان بگوییم که برای ایجاد یک رابطه خوب چه کارهایی را باید به گونه دیگری انجام میدادند، به توجهات و یادگیری آنها جهت بدهیم، با رفتارهای نامطلوبشان مقابله کنیم و رفتار صحیح را به آنها القا کنیم. آنچه که ما واقعا از طریق این نوع رابطه به فرزندانمان القا میکنیم این است که پدر و مادر بهتر از همه میدانند.
این قابل درک است که والدین نسبت به فرزندان تجربه بسیار بیشتری دارند، اما نتیجه این مسئله میتواند منجر به تعارض و اتفاقات منفی شود.
اگر ما تفکرات خود را تغییر دهیم و نقش خود به عنوان والدین را براساس ارتباط خوب با فرزندانمان اصلاح کنیم، دریچهای متفاوت برای ایجاد رابطه پویا و آموزش به روی ما باز میشود. رابطه خوب متقابل و قابل احترام است و بر پایه ارتباط و لذت بردن از همراهی با یکدیگر بنا شده است.
البته همه روابط لحظات سخت مخصوص به خود را دارند. اما در یک رابطه خوب برطرف کردن مشکلات آسانتر است.
اگر احساس میکنید که رابطه شما با فرزندتان کمی تیره است (به هر دلیلی)، در اینجا چند نکته وجود دارد که ممکن است برای شما مفید باشد.
با هم وقت بگذرانید.
روابط با زمان ساخته میشوند. زمانهای کوتاه و البته مکرری که برای یکدیگر میگذارید بهترین هستند. 10 دقیقه در روز با کودک خود بازی کنید ( زمان بازی با کیفیت خوب). یا نیم ساعت از روز خود را به تماشای یک برنامه خندهدار بگذرانید (در حالی که تلفن همراهتان خاموش است). کارهایی را با فرزندتان انجام دهید که در آنها تخصصی ندارید – به فعالیتهایی که فرزندتان علاقه دارد، علاقهمند شوید. اگر نوجوانی دارید که به طور دائم در حال انجام یک فعالیت خاص است، چرا گاهی اوقات به بازی او ملحق نمیشوید؟ یا برخی از فعالیتهای خانوادگی با آدرنالین بالا را پیشنهاد دهید که هیچ یک از شما قبلا انجام ندادهاید.
مهربان باشید.
لمس فیزیکی روشی شگفتانگیز برای حفظ صمیمیت است – بغل کردن روی مبل، نوازش موهایشان، محکم در آغوش گرفتن. بدیهی است که هر چه آنها بزرگتر باشند، شما باید در انتخاب لحظه خود دقت بیشتری داشته باشید (اگر در جمع هستید، اجازه دهید کودکان بزرگتر قوانین محبت فیزیکی را تعیین کنند!).
صحبت کنید.
با فرزندتان صحبت کنید. منظورم این نیست که از آنها درباره روزشان سؤال بپرسید (امروز در مدرسه چه کار کردی؟ هیچی). از روز خود به آنها بگویید. در مورد آب و هوا، غروب آفتاب، آنچه برای ناهار خوردهاید، کودکی که مشغول بازی دیدهاید، صحبت کنید – هر چیزی. فقط صحبت کنید. زیاد. بچهها معمولاً وقتی در کنار هم درباره موضوعاتی غیر از خودشان صحبت میکنند، خیلی بیشتر حرف میزنند، بنابراین از سفرهای ماشینی برای گپ زدن نهایت استفاده را ببرید و ببینید صحبت شما را به کجا میبرد. (اگر نوجوانی کم حرف دارید، ممکن است بخواهید این نکات را برای برقراری ارتباط با او بررسی کنید!)
روی نکات مثبت تمرکز کنید.
به زمانی که فرزندتان کار درستی را انجام میدهد، توجه کنید و در مورد آن با او صحبت کنید. صادق باشید – اما دروغ نگویید و اغراق نکنید (آفرین که نشستی و تکالیف خود را انجام دادی. میدانم که دلت نمیخواست). و همیشه در مورد آنچه که بهتر میتوانستند انجام دهند اظهار نظر نکنید! کودکان تمایل دارند رفتاری را تکرار کنند که مورد توجه قرار میگیرد، بنابراین مطمئن شوید که به رفتاری که دوست دارید بیشتر توجه میکنید تا رفتاری که بدتان میآید.
رسوم خاص ایجاد کنید.
انجام دوباره و دوباره یک کار با هم میتواند نخی ایجاد کند که تمام لحظات جداگانه شما را به یک پارچه محکم بپیچد. این کار خصوصا در مواقعی که زمان صرف شده با کودکتان محدود است، مفید و کاربردی خواهد بود. این کارها میتواند پنکیک درست کردن در روزهای یکشنبه باشد یا شنا رفتن با پدر در صبحهای شنبه یا حتی تماشای یک برنامه تلویزیونی معمولی. رسوم ویژهای که منحصر به خانواده شما یا شما و فرزندتان است، واقعاً میتواند روابط را تقویت کند.
منبع: اینجا