دوست دارید فرزند خوشبینی تربیت کنید اما نمیدانید برای تربیت فرزند خوشبین باید چکار کنید؟ هرچه باشد، بچههایی که نیمه پر لیوان را میبینند، هم با مشکلات زندگی بهتر کنار میآیند و هم خوشحالتر هستند. تربیت کودک کاری بسیار پیچیده و گاهی سر در گم کننده است. سبکهای فرزند پروری گوناگونی وجود دارند که هرکدام میتوانند منجر به ایجاد نوعی اخلاق و رفتار در زندگی آینده کودک شما شوند. ما امروز میخواهیم برای تربیت فرزند خوشبین به چند نکته اشاره کنیم. پس اگر دوست دارید فرزندی تربیت کنید که نگاه بهتری به زندگی داشته باشد و طرف روشن هر چیزی را ببیند، ادامه مقاله را دنبال کنید.
دلایل زیادی برای تشویق کودکان به خوشبینی وجود دارد. از مزایای تربیت فرزند خوشبین میتوان به تاثیرات بلند مدت روی سلامت روانی و فیزیکی کودکت اشاره کرد. شاید دانستن این که احتمال اینکه افراد خوشبین بیشتر از ۱۰۰ سال عمر کنند خیلی بیشتر از بقیه است، شما را برای آگاهی از راه و روش این نوع تربیت بیشتر مشتاق کند. اما چگونه باید خوشبینی را در تربیت فرزندمان وارد کنیم؟ برای شروع این ۶ نکته را رعایت کنید و ببینید که چگونه خوشبینی به باقی افراد خانه هم سرایت میکند.
ملیسا بلدوف موقع رساندن فرزندانش به مهدکودک در هوای بارانی سیاتل، بلند بلند ابراز نگرانی میکند. «ما هرگز نمیرسیم،» یا «همیشه دیر میرسیم.» ذات بدبینی، تمرکز بر افکار منفی و ناامید کننده است. هرچه بیشتر از بیپولی و روز کاری سختتان غر بزنید، فرزندانتان بیشتر این رفتار را میآموزند. سعی کنید به جای این کار، از چیزهایی صحبت کنید که خوب پیش میروند («امروز سر کار یک پروژهٔ سنگین را تمام کردم،» یا «امروز در شرکت پست یکی از آشناهایم را دیدم و خیلی خوشحال شدم»). جن مک کریری، یک مادر فیلادلفیایی، موقع شام با دوقلوهای ۹ سالهاش بازی «گل رز و تیغ» میکند. هر کدام از اعضای خانواده بهترین و بدترین اتفاق آن روز را تعریف میکند. هدف این است که به جای غر زدن از «تیغ» ها، تمرکز روی اتفاقات مثبت و خوب باشد.
پریسیلا بیکر قبل از اینکه حتی پسرانش به سن مهدکودک برسند، بالای تختشان یک لیست از کارهایی که باید انجام بدهند چسباند که به آنها یادآوری میکرد تختشان را مرتب کنند، لباس بپوشند، مسواک بزنند و اتاقشان را جمع و جور کنند. آنها تا زمانی که این کارها را تمام نکرده بودند اجازه نداشتند که سر میز صبحانه بیایند. پریسیلا در وهلهٔ اول این کار را برای کم کردن بار از دوش خود انجام داده بود اما خیلی سریع متوجه شد که این عادت فواید دیگری نیز دارد. پریسیلا میگوید:«بچهها هیجانزده از پلهها پایین میآمدند و میگفتند: «مامان! من تختم را خوبِ خوب مرتب کردهام، بیا نگاه کن.» آنها از این کار احساس غرور میکردند.
بچهها خوشبین و توانا نمیشوند مگر اینکه فرصتی داشته باشند تا توانایی خودشان را ثابت کنند. تامار چانسکی، دکترای روانشناسی کودک و مولف کتاب «فرزندتان را از اضطراب رها کنید» معتقد است: «اعتماد کردن به بچهها برای انجام دادن کارهای مختلف به آنها حس توانا بودن میدهد.» این کارها و مسئولیتها باید متناسب با سن آنها باشد زیرا هدف این است که کودکان به خوبی از پس کارها برآیند. جمع کردن اسباببازیها برای کودک ۲ساله، گذاشتن لباس چرک در سبد برای کودک ۳ساله، گذاشتن بشقاب در سینک برای کودک ۴ساله، بیرون بردن زباله برای کودک ۵ ساله و مرتب کردن لباسهای شسته شده برای کودک ۶ ساله.
یکی از نکاتی که همهٔ ما در تربیت فرزند خوشبین با آن درگیر هستیم این است که تا چه حد باید از فرزندمان در برابر آسیبها یا احساسات بد محافظت کنیم. افتادن از میلههای پارک جلوی دوستانتان یا پیوستن به یک لیگ هاکی وقتی مطلقا هیچی بلد نیستید، خجالتآور است و به همین دلیل، طبیعی است که بخواهید از فرزندتان در چنین موقعیتهایی حفاظت کنید. اما نباید با این استدلال که او مهارت زیادی در فلان کار ندارد، او را از انجام آن فعالیت بازدارید. این کار اعتماد به نفسش را کم کرده و باعث نفوذ بدبینی در او میشود.
دکتر مایکل تامپسون، مشاور والدین و مولف کتاب « دلتنگ و شاد: چگونه دوری از والدین به رشد کودکان کمک میکند.» میگوید راه حل این است که آنها را به حال خود رها کنید. اجازه بدهید فرزندتان تنها در حیاط مهدکودک بازی کند یا بدون همراهی شما به اردوی مدرسه برود. به مرور او را به ریسکهای بزرگتر دعوت کنید. مثلا در یک جشنواره از دیوار سنگی بالا برود یا او را به کمپهای تابستانه بفرستید. به گفتهی دکتر تامسون «فرزند شما نباید از تجربه کردن چیزهای جدید بترسد.» او باید به خانه بیاید و بگوید «مامان موفق شدم!»
وقتی دکتر رایویچ فهمید که همکلاسیِ دختر ۸ سالهاش او را «چاق» خطاب کرده ناخودآگاه تلفن را برداشت تا به والدین دختر زنگ بزند اما جلوی خودش را گرفت. به جای این کار با دخترش صحبت کرد که دفعهٔ بعد که این اتفاق افتاد چه بگوید. «میخواستم شاینا یاد بگیرد که خودش از خودش دفاع کند.» دفعهٔ بعد شاینا جوابِ از پیش آماده شدهاش را داد «اولا که من چاق نیستم، دوما این حرفی نیست که آدم به دوستش بزند.» همکلاسیاش از او عذرخواهی کرد و شاینا با احساس قدرت به خانه آمد. بیشک کنترل کردن غرایز مادرانه بسیار سخت است. وقتی فرزندتان سعی میکند کلمهی جدیدی را ادا کند یا مدتها درگیر گذاشتن یک قطعهٔ پازل سرجایش است، دخالت کردن کار را آسان و سریع میکند.
دکتر رایویچ معتقد است:
اگر به فرزندتان فرصت دهید که بدون کمک شما مسائلش را حل کند احساس قدرت و موفقیت میکند و خوشبینی او نسبت به تواناییاش در برخورد با مسائل پیش رو افزایش مییابد.
وقتی بلِر، فرزند کلاس اولی خودم، باید تکلیف سختی را انجام بدهد، با خشم اعلام میکند «ریاضی من افتضاح است!» در تربیت فرزند خوشبین باید دقت کنیم یک شکست خیلی کوچک برای کودکان کافی است که خود را برای همیشه ضعیف و بیاستعداد تصور کنند. «من خنگ هستم.» «من در فوتبال افتضاح هستم.» «من بلد نیستم نقاشی بکشم.»
دکتر اندرو شاته، طراح برنامههای چالشی برای افزایش توانمندی کودکان، میگوید برای جلوگیری از چنین نتیجهگیریهایی باید سعی کنید نگاه فرزندتان را تغییر دهید. باید افکارش را مجددا و مثبت شکل دهید. مثلا بگویید «یاد گرفتن ورزش جدید اولش سخت است.» یا «میدانم که الان نمیتوانی ساعت را بخوانی اما مطمئنم که به زودی موفق میشوی.» به او اطمینان بدهید که تنها کسی نیست که این حس را دارد. («خیلی از همکلاسیهایت مثل تو احساس ناامیدی میکنند.» یا «یاد گرفتن تفریق برای من هم خیلی سخت بود»). با یادآوری تمرین و موفقیتهای قبلیاش او را امیدوار کنید: «یادت رفته است برای خواندن و نوشتن چقدر تلاش کردی؟ این هم مثل همان است.»
برای تربیت فرزند خوشبین ابتدا باید واقع بین باشید. زمانی که خانوادهٔ تریسی راینرت به فلوریدا مهاجرت کردند، پسر ۶ سالهاش، مت، با شرایط جدید کنار نمیآمد. وقتی غر میزد که «من هیچ دوستی ندارم.»، مادرش وسوسه میشد که به او بگوید «تو یک عالمه دوست خوب در نیوجرسی داری و وقتی بچههای اینجا بفهمند که تو چقدر فوقالعاده هستی، همهشان میخواهند با تو دوست شوند.» اما زبانش را گاز میگرفت که امید بیخود به مت ندهد. واقعا هم کار درستی میکرد. دکتر شاته میگوید: «بچهها از این سناریوی نخنمای افزایش اعتماد به نفس شما خبر دارند.» بر خلاف تصور، اطمینان دادن به کودکان که همه چیز خوب پیش میرود، گاهی اثر عکس دارد. به اعتقاد چانسکی «خوشبینی بیشتر به واقعبینی احتیاج دارد تا مثبتاندیشی. اینگونه، کودک شما برای هر اتفاقی آماده میشود.»
در نهایت اگر مت در فلوریدا دوست جدیدی پیدا نمیکرد، نتیجه میگرفت که شاید آنقدر هم آدم فوقالعادهای نباشد. در عوض او و راینرت یک صحبت صمیمانه کردند. برای مت توضیح داد که «مهاجرت و از اول شروع کردن چالش بزرگی است. پیدا کردن دوست زمان میبرد.» بعد از این، مت غر زدن را کنار گذاشت و سعی در انجام کارهایی کرد که مشکلش را حل کند. از مادرش خواست که بعد از مدرسه او را به زمین بازی نزدیک خانهشان ببرد و دوچرخهسواری کند تا بچههای همسایه را بشناسد. بعد از چند هفته دوستان جدیدی پیدا کرد. راینرت میگوید: «او یکدفعه فهمید که همه چیز دارد روبهراه میشود و درنهایت او بود که داشت به من درس خوشبینی میداد.»
هدف ما در کودکت ارائه مقالاتی است که به والدین کمک کند تا بتوانند فرزندان سالم و توامند را پرورش دهند. شما هم میتوانید با ارائه تجربهها و پیشنهادات خود در قسمت نظرات و شبکههای اجتماعی با ما همراه شوید.
روابط مثبت بین والدین و فرزندان برای رشد کودکان مهم است. روابط مثبت با کودکان…
نوع تفکر شما در مورد تربیت فرزندتان، در ایجاد رابطه با آنها تفاوت ایجاد میکند.…
دنیای دیجیتال بخش جداییناپذیر زندگی ما و فرزندانمان است. در یک دوره جامع آموزشی تلاش…
سلامت روان، بسیار فراتر از وجود برخی از اختلالات است. وقتی صحبت از سلامت روان…
توسعه تاب آوری یک سفر شخصی است و شما باید از دانشی که نسبت به…
کودکان تاب آور میتوانند پس از تجربه شکست، بهبود یابند و به زندگی عادی خود…
View Comments
سلام و خسته نباشید
چندوقته مطالبتون رو دنبال میکنم. میتونم بگم مفیدترین مقاله ای بود که خوندم. دقیق، علمی، کاربردی و همراه با مثالهای فراوان؛ به دور از کلی گویی و حرفهای تکراری. دقیقا مطابق انتظاری که از سایت کودکت دارم.