اگر خوانده ای تک فرزند نیستید، مطمئن باشید رقابت خواهر برادری قطعا اتفاق میافتد. گرچه جدال بین خواهرها و برادرها اتفاقی رایج و شایع در خانوادههاست، اما اگر والدین به ابزارهای صحیح مجهز نباشند، مدیریت آن دشوار خواهد بود. دیدن بازی کردن کودکان در صلح و آرامش یکی از خوشحالکنندهترین صحنهها برای والدین است. خبر خوب این که میتوانید با بهکارگیری روشهای صحیح به دشمنیهای بیهوده پایان دهید و این صحنه را بارها پیش چشم خود داشته باشید.
«چرا بچههای من نمیتونن با هم کنار بیان؟!»
واقعیت این است؛ مهم نیست فرزندان شما در این لحظه چقدر با هم مهربان هستند و کنار هم بازی میکنند، ثانیهای بعد ممکن است پر از اشک، صدا زدن نام شما و حتی دعوا باشد!
تلاش کنید از دید کودک به این مسئله نگاه کنید. در گذشته تمام توجه شما مختص کودک بزرگتر بوده است، درخواستهایش را به سرعت پاسخ میدادهاید و لازم نبوده او والدین، زمان و اسباببازیهایش را با کس دیگری شریک شود.
سپس، خواهر یا برادر او وارد خانواده میشود؛ با هر قصد و نیتی، او یک غریبه است. غریبهای که وقت مادر را برای شیر دادن و وقت پدر را برای تعویض پوشک میگیرد و در هر حال، بازی لگو را به تاخیر میاندازد.
با بزرگ شدن کودکان، آنها در استفاده از اسباببازیهای مشترک رقیب هم میشوند، چرا که کودک کوچکتر استقلال بیشتری یافته است و از تحت تملک برادر یا خواهر بزرگتر بودن خسته میشود.
برای درک بهتر موضوع، فکر کنید چه احساسی پیدا خواهید کرد اگر همسرتان نفر دیگری را به خانه بیاورد و انتظار داشته باشد شما دو نفر به خوبی با هم کنار بیایید؟!
به دلیل اینکه کودکان کوچکتر نمیتوانند ناامیدی و پریشانی خود را با کلام بیان کنند، آن را با بدرفتاری، امتناع از دادن اسباببازی، کتک زدن، هل دادن، فریاد کشیدن و کارهای دیگر نشان میدهند.
از آنجا که شما نخواهید توانست رقابت خواهر برادری را به طور کامل حذف کنید، باید به دنبال راهی برای کاهش هرچه بیشتر آن باشید. این کار به معنای شنیدن داد و فریادهای کمتر و داشتن فضای بیشتری در خانه است. در این مقاله از کودکت، با شش راهکار مفید آشنا خواهید شد که جدال بین کودکان را کاهش میدهد، از بروز رقابتهای آینده پیشگیری میکند و جنجالها را خاتمه میدهد:
امروزه در دنیایی زندگی میکنید که از با طبقهبندی افراد رونق مییابد و پیشرفت میکند. همه میخواهند بدانند چه کسی باهوش است؟ چه کسی محبوب؟ چه کسی موفق؟ چه کسی ورزشکار؟ چه کسی موسیقیدان؟ برچسبها به طبقهبندی پدیدهها کمک میکنند.
اما وقتی حرف از کودکان به میان میآید، برچسب زدن به کودکان (چه عمدی چه غیر عمدی) به طرز چشمگیری رقابت خواهر برادری را افزایش میدهد. کمی به آن فکر کنید! وقتی از «اونی که ورزشکاره»، «اونی که خوب غذا میخوره»، «بچه باهوشه» یا حتی «بچه شیطونه» حرف میزنید، گرچه سهوا اما خود به خود، مقایسهای را بین فرزندانتان شکل میدهید.
وقتی به یکی از کودکان خود با این عبارت اشاره میکنید: «اونی که ورزشکاره»، فرزند دیگرتان ناخودآگاه با خودش فکر میکند «من اون ورزشکاره نیستم، پس چرا اصلا تلاش کنم؟» یا وقتی یکی از کودکان را با عبارت «اونی که خوب میخوره» خطاب میکنید، دیگری فرض را بر این میگذارد که اصلا نباید خوب غذا بخورد. خود را جای کودک بگذارید؛ اگر لقب «بچه شیطون» بر شما گذاشته شود، خواهر یا برادرتان، با فرض خوش رفتار یا خوش مشرب بودن، نسبت به شما احساس برتری خواهد کرد.
با برچسب زدن به فرزندانتان، چه بخواهند چه نخواهند، به صورت غیر عمدی آنها را در طبقههای مختلف قرار میدهید و آنها را با هم مقایسه کردهاید. خبر خوب اینکه با برداشتن برچسبها، به کودک «ناورزشکار» خود این امکان را میدهید تا بدرخشد، حتی اگر ستاره نشود؛ به کودک دانشآموز غیر ممتاز خود این شانس را میدهید تا از عملکرد خوبش مغرور باشد و به «بچه شیطونه» فرصت میدهید کار درست را انجام دهد.
کلید این راهکار، تشویق خصوصیات مثبت فرزندان مانند انجام کار تیمی، مقاومت و مهربانی آنهاست. در این صورت، خواهر و برادرها میتوانند به درستی با هم ارتباط برقرار کنند، به جای آنکه برای به دست آوردن پذیرش والدین، با هم رقابت کنند.
یکی از دلایل کلیدی دعوای کودکان جلب توجه والدین است، چرا که در نظر آنها، توجه منفی از دیده نشدن بهتر است. برای برآورده کردن نیاز به توجه و دیده شدن در کودکان باید برای وقت گذراندن با کودک برنامهریزی کنید و روزانه حداقل ۱۰ تا ۱۵ دقیقه به هر کودک توجه کامل نشان دهید، به صورتی که او در مرکز دنیای شما باشد. این شکل از توجه کردن به زمان «بدن، روح، ذهن» معروف است، چرا که تاثیراتی باور نکردنی بر سلامت ذهن، بدن و روح کودک دارد.
منظور از در مرکز بودن کودک و توجه مطلق روزانه به او این است که در ۱۰ تا ۱۵ دقیقه، کودک تصمیم بگیرد وقت اختصاصیاش با شما را چگونه بگذراند؛ یک مهمانی چای؟ ساختن لگو؟ لباس پوشاندن به پدر؟ نقاشی کردن؟ گوش دادن به موسیقی مورد علاقهاش؟ شما از هر چیزی که کودک انتخاب کرد پیروی میکنید، مگر آنکه انتخاب او فعالیتی نباشد که به صورت منطقی در ۱۰ تا ۲۰ دقیقه قابل انجام باشد.
منظور از توجه و در مرکز قرار دادن کودک حضور مطلق داشتن با اوست، بدون آنکه حتیالامکان چیزی در این حضور اختلال ایجاد کند؛ موبایل را از خود دور کنید، ایمیلها را جواب ندهید و تلویزیون را خاموش کنید. در این زمان، کودک مرکز دنیای شما خواهد بود و با تمام وجود و حضورکامل ذهن با او وقت بگذرانید.
در نهایت، مطمئن شوید که نامی بر این مدت زمان میگذارید و آن را برای کودک مشخص میکنید (میتوانید آن را «زمان هر چی تو خواستی» نامگذاری کنید و وقتی این زمان تمام شد بگویید: «من خیلی زمان مخصوص امروزمون رو دوست داشتم و نمیتونم صبر کنم تا فردا هم این کارو انجام بدیم.») به این شکل، کودک میداند شما به آن زمان متعهد هستید و شما نیز در ذهن او برای این کار اعتبار کسب میکنید.
با اعطای چنین زمان خاصی به هر کودک، احساس اتصال عاطفی فرزندانتان را افزایش میدهید و فعالانه، باک ذهنی او را با توجه مثبت پر میکنید. در این صورت، او دیگر نیازی نمیبیند برای گرفتن توجه شما، به دعوا با خواهر یا برادرش متوسل شود.
وقتی کودکان با هم دعوا میکنند، بیشتر والدین از ایجاد یک وقفه به عنوان راهی برای حل مسئله استفاده میکنند. گرچه فرستادن هر کدام از کودکان به گوشه جداگانهای از خانه ممکن است فرصتی برای آرام شدن به او بدهد، اما زمانی که در این کنج سپری میکند به او یاد نخواهد داد چگونه تناقضات و تعارضاتش را با خواهر و برادرش حل کند.
برای یاد دادن مهارتهای حل تضادها به فرزندانتان، بهترین پیشنهاد این است که وقتی همه آرام بودند، از نقش بازی کردن استفاده کنید. در اینجا به چند سناریو پرداخته شده است که به آموزش مهارتهای حل تضادها کمک میکنند:
به فرزندان خود عبارتهایی برای خواهش کردن (میشه لطفا با این بازی کنم؟) و پاسخ دادن (من هنوز کارم تموم نشده، ولی تا تموم شد بهت خبر میدم) یاد دهید.
بسیار مهم است که کودکان بدانند داشتن احساسات شدید کاملا عادی و بدون اشکال است، اما برای بیان این احساسات باید از راههای صحیح استفاده کنند. عباراتی را به کودک یاد دهید که در زمان پریشانی و عصبانیت از آنها استفاده کند: (من دیوونه میشم وقتی سام نمیذاره با ماشین بازی کنم یا من دردم میآد وقتی سام منو میزنه).
بچهها همیشه برای بیان فوری احساسات خود پس از دعوا آمادگی ندارند، بنابراین، مهارتهای مقابله با احساسات را به آنها یاد دهید تا بتوانند خودشان را آرام کنند؛ مهارتهایی مانند راه رفتن، شمردن تا ده و کشیدن نفس عمیق.
با دادن ابزارها و استراتژیهای لازم برای حل تضادها به فرزندانتان، کاهش چشمگیری در رقابت خواهر برادری مشاهده خواهید کرد.
ممکن است از شنیدن این حرف کاملا شوکه شوید، اما به راستی میدانید بهترین کاری که میتوانید در زمان بروز اختلاف نظرها بین فرزندانتان انجام دهید چیست؟ نادیده گرفتن. بله، درست است. بروید و در اتاق دیگری، کار دیگری برای انجام دادن پیدا کنید و به جر و بحث پیش آمده هیچ توجهی نکنید.
با چشمپوشی از کشمکش کودکان، از توجه به آنها جلوگیری میکنید و مهمتر از آن، فرصتی در اختیار فرزندانتان قرار میدهید تا خودشان برای مشکلاتی که پیش آمده راهحلی پیدا کنند. در صورتی که دعوا شدت گرفت و به برخورد فیزیکی رسید یا اگر واقعا احساس کردید دخالت شما ضروری است، میتوانید از دو گام بعدی برای هدایت تعامل خود و کودکان در حال دعوایتان استفاده کنید.
اگر فرزندان شما واقعا نمیتوانند به توافق برسند یا اگر دعوای آنها شدت گرفته است، شاید بهتر باشید دخالت کنید. اما به عنوان اولین نکته به خاطر داشته باشید، هر کاری که انجام میدهید، طرف هیچکدام آنها را نگیرید. شما ممکن است خیال کنید شنیده یا دیدهاید که چه چیزی باعث شروع دعوا شده است، اما حتی در این صورت هم، هیچکدام آنها را قضاوت نکنید. به جای این کار، زمانی که همه آرام بودند، داستان هر کدام از بچههایتان را از اتفاق بشنوید و آنها را تشویق کنید از عبارت «من حس میکنم» استفاده کنند.
سپس، بدون مقصر شمردن هیچکدام از فرزندانتان، از آنها بخواهید با هم درباره چند راهحل فکر کنند. اگر هیچکدام نتوانستند راهحلی عملی پیدا کنند، خودتان چند مورد را پیشنهاد دهید و به آنها کمک کنید به توافق برسند.
اگر پس از شنیدن حرفهای هر دو طرف و تلاش برای پیدا کردن راهحل کودکان همچنان نتوانستند توافق کنند، زمان آن است که به اصطلاح «همه آنها را در یک قایق قرار دهید»؛یعنی، همه کسانی که در دعوا مشارکت داشتهاند، عواقب یکسانی را در اثر آن تجربه کنند.
چنین تجربهای به کودکان میفهماند: «اگر نمیتوانید نوبت را در بازی رعایت کنید، این اسباببازی برای بقیه روز کنار گذاشته خواهد شد». احتمالا در ابتدای کار، شاهد شکایت و چانهزنی آنها خواهید بود، اما فرزندانتان خیلی زود خواهند فهمید قبل از اینکه گرفتار عواقب دعواهایشان شوند و «همهشان در یک قایق قرار بگیرند»، به نفع خودشان است که بر راهحل خوبی با هم توافق کنند.
به خاطر داشته باشید، یاد دادن استراتژیها و مهارتهای جدید به کودکان فرآیند زمانبری است، بنابراین باید صبور باشید. پیدا کردن راهی برای حل تناقضات به مجموعهای از مهارتهای پیشرفته نیاز دارد (بزرگسالان نیز در این زمینه دچار مشکلات زیادی هستند)، اما با گذشت زمان و جا افتادن این استراتژیها، شما قادر خواهید بود رقابت خواهر برادری را به کمترین حد ممکن برسانید.
شما میتوانید فایل صوتی این مقاله را از اینجا بشنوید.
ناشنوایان عزیز از این قسمت میتوانید ویدئو مربوط به این مقاله را مشاهده فرمایید.
روابط مثبت بین والدین و فرزندان برای رشد کودکان مهم است. روابط مثبت با کودکان…
نوع تفکر شما در مورد تربیت فرزندتان، در ایجاد رابطه با آنها تفاوت ایجاد میکند.…
دنیای دیجیتال بخش جداییناپذیر زندگی ما و فرزندانمان است. در یک دوره جامع آموزشی تلاش…
سلامت روان، بسیار فراتر از وجود برخی از اختلالات است. وقتی صحبت از سلامت روان…
توسعه تاب آوری یک سفر شخصی است و شما باید از دانشی که نسبت به…
کودکان تاب آور میتوانند پس از تجربه شکست، بهبود یابند و به زندگی عادی خود…