امروزه کاملاً رایج است که افراد به زبانهای دیگری غیر از زبان مادریشان مسلط باشند. در کشور ما هم خانوادههای زیادی هستند که حرف زدن به زبان انگلیسی و آموزش زبان به کودک را از سنین پایین شروع کرده و همزمان با فارسی، زبان دیگری، معمولاً انگلیسی، را به فرزند خود یاد میدهند.
نوعی از تعامل والدین و کودک، که باعث میشود کودک زبان مادری خود را یاد بگیرد، میتواند به یادگیری زبان دوم او هم کمک کند.
والدین معمولاً میپرسند که چه کارهایی میتوانند انجام دهند تا به آموزش زبان انگلیسی به کودک، به عنوان زبان دوم، کمک کرده و فرایند یادگیری کودک را سادهتر و مؤثرتر کنند. پاسخ این است که همان تعاملاتی که باعث میشوند کودک زبان مادری خود را بیاموزد، به یادگیری زبان دوم او هم کمک میکنند. در ادامه، راهکارهایی برای حرف زدن به زبان انگلیسی و آموزش آن به کودک آمده اند که بر اساس تحقیقات انجامشده میباشند.
بچهها زبان را به صورت روزانه و در حین تعامل و بازی با افراد مهم زندگیشان یاد میگیرند. زمانی که مراقبین کودک در هنگام این تعاملات پاسخگو باشند، بچهها احساس اتصال کرده و به حفظ این تعامل تشویق میشوند. پاسخگو بودن به معنی این است که برای آموزش زبان انگلیسی به کودک اجازه دهید کودک شروع کند، شما مکالمه را هدایت کنید و آنگاه با علاقه و اشتیاق به هر شکلی از ارتباط گرفتن کودک (با یا بدون کلمات) پاسخ دهید. تحقیقات نشان میدهند که بچههایی که زمان بیشتری را در تعاملات واکنشی با والدین خود میگذرانند، معمولاً دایرهی لغات بزرگتری را دارا هستند.
همهی ما وقتی جذب چیزی میشویم، بهتر یاد میگیریم. همین قانون دربارهی یاد گرفتن زبان اول و دوم هم وجود دارد. مطالعات نشان داده اند که بچهها بیشتر زمانی نام چیزها را یاد میگیرند که والدین از آنها پیروی کرده و به جای پرت کردن حواسشان به چیز دیگری، بر اساس علاقهمندی آنها، تعاملات واکنشی ایجاد میکنند.
برای یاد گرفتن یک زبان، کودک نیاز دارد که آن زبان را زیاد بشنود. برای کودکی که در حال یاد گرفتن بیش از یک زبان است، این مورد به این معناست که نیاز است کودک زمان زیادی را در معرض هر دوی این زبانها باشد.
والدین معمولاً این دغدغه را دارند که وقتی کودک انگلیسی را در مهدکودک یا مدرسه شروع کرد، باید حرف زدن به زبان مادری را متوقف کنند یا نه. دو دلیل برای خوب نبودن این ایده وجود دارد. اول اینکه، والدین باید با زبانی با کودک حرف بزنند که ۱۰۰٪ با آن راحت باشند. اگر والدین کاملاً به زبانی مسلط نباشند، نمیتوانند بهترین ورودی آن زبان را برای کودک ایجاد کنند. همچنین، تعامل با کودک به زبانی که والدین با آن راحت نیستند، ممکن است به آن اندازه که باید، تعاملی واکنشی نباشد. در نهایت، تحقیقات نشان داده اند که در صورتی که با بچه به زبان مادری صحبت نشود یا او زبان مادری را در اطراف خود نشنود، ریسک از یاد بردن آن زبان وجود دارد. یاد گرفتن زبان دوم، به معنی ترک زبان اول نیست، بلکه به معنی ارائهی کافی هر دو زبان است.
فکر کنید که کودک شما به چه روشی زبان اول خود را یاد گرفته است- از طریق بازی و صحبت با شما در تمام روز. همین الگو برای یادگیری زبان دوم هم وجود دارد.
بچهها در هنگام فعالیتهای معنادار در زندگی روزمره، به بهترین شکل کلمهها را یاد میگیرند. فکر کنید که کودک شما زبان اول خود را چگونه یاد گرفته است- از طریق بازی و صحبت با شما در سراسر روز. همین روش برای یاد گرفتن زبان دوم هم جوابگو است. در حرف زدن به زبان انگلیسی و آموزش آن به کودک تلاش برای یاد دادن کلمات (مثلاً با نگاه کردن به فلشکارتها) هرگز برای کودک خیلی جذاب یا مهیج نیست. احتمال اینکه کودک شما کلمات جدید را در حین شنیدن در فعالیتهای معنادار یاد بگیرد، بسیار بیشتر است.
کودکان به تنوع، در هنگام یادگیری زبان دوم نیاز دارند. تنوع در موارد زیر میتواند کمک کند:
چطور میتوانید کمک کنید: هنگام حرف زدن به زبان انگلیسی و آموزش آن به کودک بر تنوع کلمات ارائه شده، تأکید داشته باشید، حتی بر کلماتی که ممکن است در طول مکالمات روزمره نشنود. برای مثال در هنگام حمام کردن میتوانید کلماتی مانند «دما» و «کف صابون» را شامل کنید. در هنگام درست کردن میان وعده میتوانید کلمات «برش» و «آماده کردن» را بگویید. مطمئن باشید که از کلمات تازه در موقعیتهای مختلف استفاده میکنید تا کودک بتواند درک خود را از معنی این کلمه، گسترش دهد. برای مثال، میتوانید دربارهی دمای آب در حمام و همچنین دربارهی دمای فر صحبت کنید. هرچه فرصتهای شنیدن یک کلمه توسط کودک بیشتر باشد، احتمال اضافه شدن این کلمه به دایرهی لغات کودک بیشتر خواهد شد.
ممکن است فکر کنید که سادهترین راه برای آموختن یک کلمه به کودک، گفتن آن کلمه به تنهایی است. اما شنیدن یک کلمه در جمله، واقعاً مفیدتر است چرا که جمله، سرنخهایی از معنی کلمه به کودک میدهد. برای مثال، اگر کودک در حالی که شما به فریزر اشاره میکنید، فقط بشنود «فریزر»، متوجه نخواهد شد که کلمه به در فریزر، به خود فریزر یا به غذاهای داخل آن اشاره دارد. اما اگر بشنود «بیا گوشت رو داخل فریزر بذاریم. فریزر باعث یخ زدن گوشت میشه و اینجوری گوشت تازه میمونه. اون وقت میتونیم هفتهی بعد که دوباره خواستیم همبرگر بخوریم، اونو استفاده کنیم»، به او خواهد فهماند که فریزر وسیلهای خیلی سرد است. این جمله همچنین به او خواهد فهماند که «فریزر» نام یک چیز است به این دلیل که یک فعل در جملهی شما بوده است: «گذاشتن».
چطور میتوانید کمک کنید: استفاده از جملههای کوتاه و نحوی در هنگام صحبت با کودک، به ساخته شدن مهارتهای زبانی او کمک کرده و حرف زدن به زبان انگلیسی و آموزش آن به کودک را سرعت خواهد بخشید. از استفادهی کلمات به تنهایی یا استفاده از جملاتی که فاقد صداها و هجاهای گرامری هستند، پرهیز کنید (برای مثال بگویید «دارم بیسکوییتمو میخورم» به جای «مامان بیسکوییتشو خورد»).
شما تمام ابزارهای مورد نیاز برای حرف زدن به زبان انگلیسی و آموزش آن به کودک خود را در اختیار دارید. بنابراین از کودک خود پیروی کنید و خوش بگذرانید! در صورتی که گفتگوهای لذتبخش، شامل کلمات غنی و جملات گرامری را در طول فعالیتهای روزمره ایجاد کنید، زبان دوم را در کودک خود تقویت خواهید کرد.
شما از چه روشهایی برای پرورش استعداد کودک و آموزش زبان دوم به کودک خود استفاده میکنید؟ میتوانید از طریق وبسایت کودکت دانش و تجربیات خود را در این زمینه با ما و والدین دیگر به اشتراک بگذارید.
روابط مثبت بین والدین و فرزندان برای رشد کودکان مهم است. روابط مثبت با کودکان…
نوع تفکر شما در مورد تربیت فرزندتان، در ایجاد رابطه با آنها تفاوت ایجاد میکند.…
دنیای دیجیتال بخش جداییناپذیر زندگی ما و فرزندانمان است. در یک دوره جامع آموزشی تلاش…
سلامت روان، بسیار فراتر از وجود برخی از اختلالات است. وقتی صحبت از سلامت روان…
توسعه تاب آوری یک سفر شخصی است و شما باید از دانشی که نسبت به…
کودکان تاب آور میتوانند پس از تجربه شکست، بهبود یابند و به زندگی عادی خود…