لینا فرانکلین (Lena Franklin) مربی مدیتیشن و یک فرد با تجربه در زمینه انگیزش و روانشناسی است. او بیشتر وقتش را در تامین محتوا و ارائه برنامههای مدیتیشن به کاربران از طریق اپلیکیشن Welzen صرف میکند. لینا هدفش کمک به افرادی است که از استرس، عصبانیت و اضطراب رنج میبرند تا زندگی آرام، شاد و دور از هرگونه افکار آشفته داشته باشند. آن چه در ادامه میخوانید تجربه شخصی لینا در کمک به ذهن آگاهی (Mindfulness) خود و کودکان است. نکاتی که او در مورد آموزش ذهن آگاهی به کودکان پیشنهاد میدهد میتواند مورد استفاده خود مادران و همینطور در تربیت کودکان مورد استفاده قرار گیرد.
به خوبی به یاد دارم که در محراب دعای خانوادگی خود نشسته بودیم در حالی که مادرم یک ردای صومعه نشینها را به تن کرده بود و آرامش و سکوت خود را وقف نیاکان ویتنامی ما میکرد. مدیتیشن بخش جداییناپذیر کودکی من بود. من حداقل از جنبه معنوی، تربیت عادی نداشتم. مادرم که یک زن ویتنامی بودایی حساس و پدرم که یک روانشناس و یک پرسبیترینی (پیرو عقاید کلیسای مشایخی پروتستان: Presbytarian) عملگرا بود، مرا در یک خانواده بودایی/مسیحی تربیت کردند. روز یکشنبه هفته با مادرم در معبد حاضر میشدم تا در میان سایرین، مدیتیشن انجام دهم و یکشنبه هفته بعد، با پدرم به کلیسا میرفتم و به همراه او سرودهای مذهبی میخواندم اما به دلیل وجه مشترک پذیرش و نوع دوستی این ادیان، معنویت غنی دوران کودکی، هدیه فوقالعادهای برای من بود. والدین من از دو قشر مختلف بودند که به طور آگاهانه زندگیهای شرقی و غربی خود را با هم ترکیب کرده و آن را وقف یک زندگی سرشار از عشق و باور کرده بودند.
مادرم با رعایت تشریفات و از طریق عقاید بودایی، مرا با مدیتیشن آشنا کرد و پدرم زمان خود را صرف تفکر درباره زیباییهای طبیعت میکرد. از طریق همین قرار گرفتن در موقعیت ذهن آگاهی و مدیتیشن به عنوان یک کودک خردسال، بعدها تصمیم گرفتم تا در مسیر تبدیل شدن به یک روان درمانگر متکی بر ذهن آگاهی قدم بگذارم. برخی مزیتهای بسیار محسوسی که در نتیجه آغاز مدیتیشن در کودکی از آنها بهرهمند بودم شامل افزایش تمرکز، ارتقای توانایی در مقابله با عوامل تنشزای زندگی، میزان بالای شفقت و ترحم، مهارتهای کنترل احساسات و قابلیت حصول کامل شادی بودند. مطالعات نشان میدهند که آموزش مهارتهای متکی بر ذهن آگاهی مانند مدیتیشن برای کودکان، ظرفیت مقابله با تنشها را در آنها افزایش میدهد. در اینجا سه شیوه تعمق را برای آموزش ذهن آگاهی به کودکان تمام سنین توصیه میکنم.
موارد زیادی در زندگی وجود دارند، به خصوص در زمان کودکی، که ما نمیتوانیم آنها را کنترل کنیم. این مشکل چه در مورد زمان به خواب رفتن باشد و چه زورگویی به او در مدرسه، ممکن است باعث احساس شکست خوردگی کودک شود.
زمانی که در تمرین رواندرمانی خود با کودکان و خانوادههای آنها کار میکنم، به نیاز کودک به یک «جعبه ابزار» تاکید میکنم تا زمانی که مشکلات سختی برایشان پیش آمد، بتوانند به سراغ آن بروند. زمانی که این کودکان به مجموعهای از مهارتهای متکی بر ذهن آگاهی به منظور کنترل احساسات، دسترسی داشته باشند، واقعا احساس قدرت خواهند کرد. من اغلب این کار را با آموزش تنفس شکمی آگاهانه آغاز میکنم. مطالعات نشان میدهند که مدیتیشن نوعی حفاظ ذهنی برای کودکان ایجاد کرده و انعطافپذیری احساسی را در آنها افزایش میدهد.
پیشنهاد من برای آموزش ذهن آگاهی به کودکان این است که والدین این مهارتهای مدیتیشن ذهن آگاهی را به طور مداوم و تا زمان حصول یک مزیت دلخواه، با کودکان خود تمرین کنند. جهت تمرین تنفس شکمی آگاهانه، به کودک خود بیاموزید که یک وضعیت راحت، صاف نشستن یا به پشت خوابیدن، را بیابد. از طریق حفرههای بینی خود نفس بکشید و بگذارید تا جریان هوای تنفس شده، شکم شما را پر کند. با تصور منبسط شدن یک بادکنک در مرکز شکم از طریق تنفس شما، هوا را آرام و عمیق وارد بدن خود کنید. سپس هوای درون شکم خود را دوباره از طریق حفرههای بینی خود از شکم خارج کنید. این شیوه تنفس شکمی آگاهانه را به مدت ۳ تا ۵ دقیقه ادامه دهید و بر احساسات بدن در رابطه با هر لحظه از دم و بازدم تمرکز کنید. احساس کنید که آرامش تمام بدن شما را در بر گرفته است.
در زمان ناراحتی در دوران کودکی، مادرم مرا تشویق میکرد تا در محراب دعا خانوادگی بنشینم و به طور عمیق به احساسات خود فکر کنم. آن زمان این کار برای من عجیب و غریب بود، اما اکنون به عنوان یک دانشجوی متعهد شیوههای درمانی شرق باستان، پی میبرم که این کار چقدر قدرتمند بوده است.
زندگی مدرن ما را تشویق میکند تا چه از طریق برنامههای تلویزیونی، غذاهای شیرین یا مشغولیت افراطی با تلفن همراه، به طور دائم خود را از درک واقعی احساساتمان محروم کنیم. اما اختصاص دادن زمانی برای آرامش و سکوت، به خصوص هنگام بروز احساسات پرتنش، ضروری است.
تلاطم و هیاهوی دنیای ما روز به روز در حال افزایش است و این امر موجب ایجاد چالشهایی برای والدین میشود اما ما میتوانیم کودکان خود را تشویق کنیم تا کمی مکث کرده و احساسات خود را شناسایی کنند. هوش احساسی که در زمان آرامش و درک احساسمان به وجود میآید، میتواند مزیتهای مادام العمری در روابط بین فردی، محیط کار و فراتر از آن برای ما به ارمغان داشته باشد.
هر چقدر بهتر عمل کنیم، آگاهی و هوشیاری ما بیشتر رشد میکند. زمانی که به کودکان خود میآموزیم که همیشه قدرشناس باشند، در واقع در حال تغییر ساختار ذهنی آنها به سمت نگرشی غنی هستیم. استفاده از قدرشناسی به عنوان آداب شبانه آگاهانه میتواند به تمام اعضای خانواده کمک کند تا به قدرت حضور دست یابند.
پیش از رفتن به رختخواب تمام اعضای خانواده را در کنار یکدیگر جمع کنید و به صورت دایرهوار کنار هم بنشینید. از تک تک اعضای خانواده بخواهید تا سه موردی که آن روز به خاطر آن شکرگزار است را بیان کند. در حالی که همه در حال بیان نظرات خود هستند، استماع درمانگر و دقیق را تمرین کنید. این بدین معنا است که بدون حواسپرتی، با اعضای عزیز خانواده خود ارتباط چشمی مستقیم برقرار کنید، از ته دل نفس بکشید و در آن لحظه احساس قدردانی بیپایان داشته باشید. زمانی که به پرورش آرامش و حضور بیرونی و درونی مربوط باشد، تمرینات قدرشناسی بسیار متحول کننده هستند.
به عنوان پدر یا مادر تو هم میتوانی به کودکت آموزش ذهن آگاهی بدی؛ پس از همین امروز آموزش ذهن آگاهی به کودکان خود را شروع کن و تجربههای خودت را با ما و بقیه در میان بگذار.
روابط مثبت بین والدین و فرزندان برای رشد کودکان مهم است. روابط مثبت با کودکان…
نوع تفکر شما در مورد تربیت فرزندتان، در ایجاد رابطه با آنها تفاوت ایجاد میکند.…
دنیای دیجیتال بخش جداییناپذیر زندگی ما و فرزندانمان است. در یک دوره جامع آموزشی تلاش…
سلامت روان، بسیار فراتر از وجود برخی از اختلالات است. وقتی صحبت از سلامت روان…
توسعه تاب آوری یک سفر شخصی است و شما باید از دانشی که نسبت به…
کودکان تاب آور میتوانند پس از تجربه شکست، بهبود یابند و به زندگی عادی خود…