حتما شما هم در ماههای اخیر با حوادثی روبهرو شدهاید که جهان را در نظرتان ناامن جلوه دادهاند. از جمله این موارد داستانهای هولناک درباره سوءاستفاده جنسی از کودکان، افزایش خودکشی نوجوانان، صحبت از جنگ، سقوط هواپیما، ویروس کرونا و زلزله است. بسیاری از شما احساس عصبانیت، دلگیری، ناامیدی و اندوه میکنید، زیرا به نظر میرسد اخبار ناگوار شما را احاطه کردهاند. همان طور که مراقبت از سلامت روان در چنین مواقعی بسیار مهم است، توجه به نگرانی کودکان و نوجوانان نیز بسیار حیاتی است. باید توجه کنید که آنها چگونه این رویدادهای ناگوار را درک میکنند، چه احساساتی را تجربه میکنند و چه واکنشی نشان میدهند.
این روزها باید به ترس از خزندگان، ارواح، اجنه و حیوانات وحشی؛ نگرانی از آزار جنسی، آدمربایی، خطرات آنلاین، جنگ و موشک را هم اضافه کرد. چرا که کودکان این اخبار را مستقیم و غیرمستقیم از والدین، خواهرها و برادرها، دوستان، تلویزیون، رادیو و شبکههای اجتماعی میشنوند.
بسیاری از کودکان و نوجوانان در معرض دریافت اطلاعات زیاد و متنوعی درباره انواع خطرات هستند و اغلب تشخیص اینکه این خطر تا چه حد آنها را تهدید میکند برایشان دشوار است. وقتی والدین، معلمان و دیگر بزرگسالان قابل اعتماد هم نتوانند درباره این مسائل با آنها صحبت کنند، آنها معمولا بدترین حالت را تصور میکنند.
معمولا کسی درباره اینکه واقعا چه اتفاقی ممکن است رخ دهد با بچهها صادقانه صحبت نمیکند و فقط به آنها گفته میشود نگران نباشند چون چیزی که از آن میترسند هیچوقت برایشان اتفاق نمیافتد! بنابراین، کودکان همواره، درباره خطراتی که شنیدهاند و حس میکنند، نگرانی دارند و نمیدانند اگر اتفاق بدی برایشان بیفتد، چه کاری باید انجام دهند، زیرا هیچکس درباره آن خطر با آنها صحبت نکرده است.
کودکان توانایی ارزیابی دقیق میزان و حیطه تهدید را ندارند. وقتی گزارش خبری به فیلمهای داستانی و افسانههای تخیلی شبیه میشود و کودکان متوجه زمینهای که حادثه در آن اتفاق افتاده است نمیشوند، قضاوت و برداشتهایشان نسبت به رویدادها دچار خطا میشود.
کودکان و نوجوانان معمولا میان خطراتی که آنها را احاطه کرده است غرق شدهاند و نگران امنیت عاطفی، جنسی و جسمی خود هستند.
کودکان کمبود امنیت و نیاز عاطفی، جنسی و جسمی را در خود احساس میکنند و مضطرب میشوند و این اضطراب را به صورت عرق کردن، دلشوره، نداشتن تمرکز و احساس ترس نشان میدهند. همچنین، این نگرانیها در رفتار کودکان با بیقراری، احساس خستگی و دعوا با دیگران هم بروز میکنند.
معمولا ابراز و بیان احساسات برای کودکان دشوار است و آنها برای یافتن کلماتی که بتواند احساسشان را توصیف کند به بزرگسالان نیاز دارند. همچنین، باید به آنها کمک شود تا رابطه احساس ناامنیای را که تجربه میکنند با واکنشهای احساسی و رفتاریای که نشان میدهند درک کنند.
بزرگسالان معمولا موضوع نگرانیهای کودکان را کماهمیت تلقی میکنند و توجهی به تأثیری که آن ترس و نگرانی بر کودکان میگذارد ندارند.
تمام ترسها و نگرانی کودکان خیالی نیست. این طرز فکر اشتباهی است که والدین به آن دچار میشوند. آنها فکر میکنند دلایلی که کودکان برای ترسشان بیان میکنند خیلی کماهمیت است، درباره آن اغراق میکنند و آن اندازه که میگویند نمیترسند! در صورتی که بیشتر اوقات، آنها حقیقت را میگویند، اما مردم آنها را باور نمیکنند، زیرا دلایل ترسشان خیلی کوچک است! اما به هر حال، آن دلایل برای کودکان واقعی است، بنابراین بزرگسالان باید به آنها گوش دهند.
بزرگسالان مورد اعتماد باید احساسات کودکان را گوش دهند، تصدیق کنند و ترسها و نگرانیهای آنها را جدی بگیرند. بزرگسالان باید، قبل از تلاش برای حل نگرانیهای کودکان، به تجربه کودکان احترام بگذارند و به کودک اجازه دهند افکار و احساسات خود را ابراز کند.
البته لازم است که بزرگسالان در برخی مواقع حواس کودکان را از موضوع ترسش منحرف کنند تا به آرامش آنها کمک کنند. اما هنگام آرام بودن کودک، باید به گفتگو برگردند تا به او کمک کنند نگرانی و احساس ترس خود را ابراز کند.
معمولا اطلاعاتی که به کودکان داده میشود این است که در معرض خطر بوده یا هستند. اما به آنها گفته نمیشود برای حفاظت از آنها چه کارهایی انجام شده است.
برای مثال، کودکان درباره خطر آدمربایی اخبار بسیاری شنیدهاند، اما هیچکس به آنها نگفته است که پلیسها در مناطق مشخص مستقرند، معلمان هوشیارترند و سیاستهایی برای کاهش احتمال آسیب دیدن کودکان در دست اقدام است.
وقتی بزرگسالان از نحوه عملکرد خود در مقابل خطراتی که فرزندانشان را تهدید میکند به آنها اطلاع نمیدهند، کودکان به بزرگسالان اعتماد نمیکنند و فکر میکنند آنها به طور کامل این خطر را جدی نگرفتهاند یا به اندازه کافی مجهز نیستند که بتوانند آنها را از آسیب دور نگه دارند.
البته نباید همیشه بزرگسالان مسئولیت محافظت از کودکان را به عهده بگیرند. مهم است که کودکان و نوجوانان مهارت حل مسئله و توانایی مواجهه با خطرات را کسب کنند و خودشان درگیر مسائل شوند. این امر، بهویژه برای نوجوانانی که مستقلاند و تمایل دارند، به جای درخواست حمایت، خودشان به مسائل رسیدگی کنند، بسیار مهم است.
کودکان و نوجوانان باید در کلاسهای آموزشی برای نحوه ارزیابی خطرات و واکنش مناسب به آنها شرکت کنند. موقعیتهای شبیهسازیشده از خطرات به آنها ارائه شود و واکنش صحیح را تمرین و ایفای نقش کنند و از تجربه افرادی که با چالشهای مشابه روبهرو بودهاند استفاده کنند. مهم است که استراتژیهای پیشنهادی مؤثر باشند تا احساس توانمندی، امنیت و آرامش کنند.
بهتر است کودکان و نوجوانان احساس ترس کنند و مراقب خطرات باشند تا اینکه احساس آرامش کنند و بعد بدون آمادگی با وضعیتی دشوار مواجه شوند.
در نهایت، کودکان و نوجوانان به بزرگسالانی شنوا و پاسخگو نیاز دارند که درباره ترس آنها بحث میکنند و نگرانی کودکان را میشوند، اطلاعات کافی را برای مقابله با تهدیدات احتمالی فراهم میکنند، اما باعث نگرانیهای غیرضروری و بیش از حد نمیشوند و به آنها کمک میکنند تا درک کنند چطور سایر بزرگسالان و جامعه از آنها محافظت و امنیتشان را فراهم میکنند.
روابط مثبت بین والدین و فرزندان برای رشد کودکان مهم است. روابط مثبت با کودکان…
نوع تفکر شما در مورد تربیت فرزندتان، در ایجاد رابطه با آنها تفاوت ایجاد میکند.…
دنیای دیجیتال بخش جداییناپذیر زندگی ما و فرزندانمان است. در یک دوره جامع آموزشی تلاش…
سلامت روان، بسیار فراتر از وجود برخی از اختلالات است. وقتی صحبت از سلامت روان…
توسعه تاب آوری یک سفر شخصی است و شما باید از دانشی که نسبت به…
کودکان تاب آور میتوانند پس از تجربه شکست، بهبود یابند و به زندگی عادی خود…