بچههای تک فرزند معمولا مفهوم مشارکت و برابری را نمیدانند و بچههای بزرگتر رفتارهای سلطهگرانهای و قلدرمابانهای دارند و بچههای وسطی بین بچههای اول و آخر گیر افتادهاند. آیا این رفتارها کلیشهای هستند یا واقعیتهایی در رابطه با تاثیر ترتیب تولد بر شکل گیری شخصیت کودک وجود دارد؟ شکل گیری شخصیت کودک مبتنی بر این واقعیت بیولوژیکی نیست که کودک بچه اول است یا هفتم. سولووی (Sulloway) میگوید:
پذیرش نقشهای خواهر و برادری است که موجب تفاوت در رفتار آنها میشود. در واقع والدین تمایل به تقویت این نقشها دارند.
در ادامه قرار است بیشتر با جزئیات مربوط به ترتیب تولد و نقش آن در شکل گیری شخصیت کودک آشنا شویم.
اریک که چهار سال دارد به ساندویچ خود دست نزد تا زمانی که مادرش آن را برای او تکه تکه کند. در این بین جک وارد اتاق میشود و با لحن بیادبانه و قلدرمابانهای برادر کوچکش را حین غذا خوردن دست میاندازد و به او توهین میکند. مادر اریک و جک میگوید:
ما باید به جک یادآوری کنیم که او پدر و مادر نیست.
البته سولووی معتقد است رفتار اریک عادی است. بچههای اول مدلی از رفتار والدینشان هستند، برای همین اریک رفتار سلطهجویانهای نسبت به برادر کوچکترش دارد. کوین لمن (Kevin Leman) اشاره میکند از آنجا که بچههای بزرگتر دنباله روی والدینشان هستند، مایلاند که مسئولیتها را به عهده بگیرند. آنها خواهر و برادر بزرگتری نداشتهاند تا هنگام بستن بند کفش یا دوچرخهسواری آنها را دست بندازد و مسخره کند. والدینشان آنها را جدی گرفتهاند و به آنها اعتماد به نفس زیادی دادهاند.
پر و بال دادن بیش از حد و تعریفهای مبالغهآمیز والدین، باعث میشود بچههای اول انگیزه بیشتری برای موفقیت در انجام کارها داشته باشند. بچههای اول به شدن کمالطلب هستند و هر چه سریعتر میخواهند به هدفهایشان برسند. بچههای بزرگتر میخواهند همه چیز طبق میل آنها پیش رود و خودشان برای اولین بار آن کار را انجام دهند. آنها میخواهند خودشان رنگآمیزی کنند. این تمایلات کمالطلبانه نشان میدهد که بچههای اول اصلا دوست ندارند اشتباه کنند. لمن اشاره میکند که بچههای اول در معرض آسیب قرار دهند. در واقع بچههای اول به عنوان مدلی از پدر و مادر در عین حال که به شدت از طرف آنها مورد حمایت قرار میگیرند به همان میزان تحت کنترل هستند.
شکل گیری شخصیت کودک اول نیاز به صبوری و مدارای والدین دارد. والدین معمولا به هر طریقی مانع از این خواهند شد که بچههای اول الگویی برای خواهر و برادرهای کوچکتر خود باشند و این مسئله میتواند فشار و استرس زیادی به آنها وارد کند. بهتر است در عین حال که مسئولیتهای زیادی را بر عهده این کودکان میگذارید، کمی هم به او پاداش و امتیازهایی مانند دیرتر رفتن به رختخواب دهید.
کتی سوان (Cathy Swan) از ایالت لکسینگتون ماساچوست میگوید، هابی فرزند چهار ساله او به کلی متفاوت از خواهر بزرگترش به اسم کیت است. او گفت، من میتوانم کیت را قانع کنم تا خودش را برای رفتن به مهدکودک آماده کند، اما هابی را نه. او از من میخواهد در انجام برخی از کارها که حالا دیگر از پس آن بر میآید، مانند لباس پوشیدن کمکش کنم. هابی دوست دارد با برادر یک سالهاش بازی کند، اما مانند خواهر بزرگش کیت مراقب او نیست. لمن میگوید:
هنگامی که نقش اول توسط فرزند بزرگتر گرفته میشود، فرزند وسط به دنبال نقش کاملا متضاد با اوست.
کار برچسبگذاری بچههای وسطی مشکل است و بستگی به این دارد که این بچهها به عنوان فرزند وسط چگونه در خانواده ظاهر شوند. اگر فرزند بزرگتر نورچشمی پدر و مادر باشد، فرزند وسط معمولا خواهان توجه است. از نگاه فرزندان وسط، بچههای بزرگتر معمولا هر چیزی را که بخواهند به دست میآورند و فرزندان کوچک هم معمولا از تنبیه و سرزنش فرار میکنند و این بچههای وسطی هستند که باید برای هر چیزی بجنگند.
بچههای وسط معمولا سازگار، اهل مصالحه و دیپلماسی هستند و به خوبی از پس مشکلات و شکستهای بر میآیند. آنها انتظارات واقعبینانهای دارند و کمتر احتمال دارد که خرابکاری کنند و اغلب مستقل عمل میکنند. آنها معمولا احساس میکنند که توسط خانواده کنار گذاشته شدهاند، به همین دلیل تمایل دارند بیشتر وقتشان را با دوستانشان و خارج از خانواده سپری کنند.
شکل گیری شخصیت کودک وسط تا حدود زیادی به برخوردهای شما بستگی دارد. از این راهکارها استفاده کنید:
معمولا والدین اجازه میدهند که کارها و اوضاع و احوال برای فرزندان کوچک راحتتر پیش رود. این بچهها معمولا از زیر بار مسئولیت و سرزنش و تنبیه، شانه خالی میکنند. نگران هیچ چیز نیستند و هر موقع که بخواهند پدر و مادر در خدمتشان هستند. آنها مسئولیت کاری را به عهده نمیگیرند، بنابراین نیاز به مراقبت بیشتری دارند. آنها سرگرمکننده، دوستداشتنی و مهربان هستند.
به عنوان والدین میتوانید در شکل گیری شخصیت کودک آخر نقش موثری داشته باشید و عزتنفس او را افزایش دهید.
مانند فرزندان اول، بچههای تک از اعتماد به نفس خوبی برخوردار هستند و به جزئیات توجه میکنند و علاقه دارند در مدرسه وظایف و تکالیفشان را به درستی انجام دهند. اما توجه بیش از حد و افراطی والدین باعث خواهد شد که از آنها بزرگسالانی کوچک ساخته شود. فرزندان تک مانند سایر فرزندان دیگر در تقلا و تلاش برای جلب توجه والدین نیستند و لازم نیست برای کسب مهر و محبت والدین رقابت کنند یا اسباببازیهایشان را با برادر و خواهرهایشان به اشتراک گذارند، بنابراین تمایل به رفتارهای خودمحورانه در آنها افزایش پیدا میکند.
به گفته نانسی سگال استاد دانشگاه و محقق، شکل گیری شخصیت کودک دو قلو معمولا متاثر از نقشهای ناشی از ترتیب تولد نیستند. اگر زایمان دوقلوها به طور طبیعی انجام شود، کودکی که چند دقیقه زودتر از کودک دوم متولد شده، قویتر و سالمتر است و سلامتی کودک دوم معمولا در معرض خطر قرار دارد. به همین دلیل والدین ممکن است به طور ناخودآگاه توجه ویژهای به کودکی داشته باشند که زودتر از دیگری متولد شده است. معمولا دو قلوهایی که چند دقیقه بزرگتر از خواهر یا برادر خود هستند، مراقب آنها هستند و رفتار حمایتگرانهای نسبت به او دارند.
از نظر فرانک سولووی علاوه بر ترتیب تولد موارد دیگری هم روی شکل گیری شخصیت کودک و رفتار انسان تاثیر میگذارد. در ادامه به آن اشاره میکنیم:
حتما با خواندن این مقاله متوجه مشابهت ویژگیهای رفتاری اشاره شده با خصوصیات شخصیتی فرزندان اول، دوم یا آخر خود شدهاید. فراموش نکنید که به عنوان پدر و مادر، شیوههای فرزندپروی شما در شکل گیری شخصیت کودک نقش حیاتی دارد. اگر اطلاعاتی در این زمینه دارید، لطفا از طریق بخش نظرات این مقاله یا شبکههای اجتماعی کودکت با سایر والدین به اشتراک گذارید.
روابط مثبت بین والدین و فرزندان برای رشد کودکان مهم است. روابط مثبت با کودکان…
نوع تفکر شما در مورد تربیت فرزندتان، در ایجاد رابطه با آنها تفاوت ایجاد میکند.…
دنیای دیجیتال بخش جداییناپذیر زندگی ما و فرزندانمان است. در یک دوره جامع آموزشی تلاش…
سلامت روان، بسیار فراتر از وجود برخی از اختلالات است. وقتی صحبت از سلامت روان…
توسعه تاب آوری یک سفر شخصی است و شما باید از دانشی که نسبت به…
کودکان تاب آور میتوانند پس از تجربه شکست، بهبود یابند و به زندگی عادی خود…