میان دو سبک والدگری مقتدرانه و مستبدانه چه تفاوتی وجود دارد؟ براساس نتایج تحقیقات انجام شده در این زمینه، این دو روش فاصله زیادی با هم دارند و نتایج حاصل از آنها هم کاملا متمایز است. این دو سبک دو مکتب فکری متفاوت در والدگری هستند که نگرش، رویکردها و اهداف نهایی کاملا متمایزی دارند. سبک والدگری مستبدانه به هدف تربیت فرزندی مطیع و فرمانبردار با استفاده از متدولوژیهای کنترل خارجی است. چنین پدر و مادری کودک را مجبور میکنند مطابق خواستههای آنها عمل کند. از سوی دیگر، والدگری مقتدرانه اعتماد بیشتری به کودک دارد. والدین پیرو این سبک باور دارند فرزند آنها آموزشپذیر است و به نظم و انضباط به عنوان موضوعی قابل تعلیم مینگرند.
برای درک کامل تفاوتهای این دو سبک والدگری، به چالشهای آنها و چگونگی مواجهه پیروان هر یک از این دو سبک با مسائل رایج میان والدین و فرزندان پرداخته میشود. با این مقاله کودکت همراه باشید.
هرگاه جمله «به خاطر اینکه من اینطوری میگم!» را در توضیح یک قانون از پدر یا مادری شنیدید، بدانید با یک والد مستبد مواجهید. سبک والدگری مستبدانه یک حکومت دیکتاتوری و استبدادی را شبیهسازی میکند. قوانین، محدودیتها، عواقب و تنبیهها به صورت یکطرفه برقرار و به شکلی سفت و سخت اجرا میشوند.
اما بزرگترین کاستی این روش چیست؟ کودکانی که تحت تربیت مستبدانه قرار میگیرند، در غیبت محدودیتها و اجازه والدین، مهارتهای لازم برای یادگیری و انجام رفتار درست را ندارند. در واقع، این شکل از والدگری باعث تبدیل شدن کودک به یکی از این سه نوع فرد بزرگسال میشود:
اتخاذ سبک والدگری مقتدرانه هدف بهینهای برای بسیاری از پدر و مادرهاست، چرا که به ایجاد صمیمیت و عشق متعادل نیاز دارد و تربیت کودک را با ایجاد مقررات، برقراری محدودیتها و عمل به شکلی پیش میبرد که فرزندان تمامی مسئولیتهای خود را به انجام برسانند. این روش والدگری باعث ایجاد اعتماد به نفس، شادی، انعطافپذیری و پایداری در فرزندان میشود. کلید موفقیت در والدگری مقتدرانه آن است که زیاد از حد به سمت آسانگیری و سهلانگاری متمایل نشود.
بسیاری از پدر و مادرها سبک والدگری مقتدرانه را با سهلانگاری اشتباه میگیرند -روشی که در آن کودک اقتدار دارد و والدین او مانند یک موجود بیاختیار به دنبالش میروند- این دو روش به هیچ عنوان شبیه هم نیستند. در والدگری مقتدرانه، شکلی از احترام بالغانه میان پدر و مادر و فرزند وجود دارد، اما همچنان، والدین هستند که خانواده را رهبری و تصمیمات را اتخاذ میکنند.
در ادامه، به چگونگی ایفای نقش این دو والدگری مقتدرانه و مستبدانه در سناریوهای رایج تمام خانهها پرداخته میشود.
اگر یک والد مستبد یا دیکتاتور باشید، دو ابزار برای فرستادن فرزندتان به رختخواب در دست دارید: تنبیه یا جایزه. به عنوان یک پدر یا مادر مستبد، از روش جایزه: «اگر ایراد نگیری و توی اتاقت بمونی و نیای توی تخت من و بابا، اجازه میدم بیشتر با تبلت بازی کنی.» (یک رشوه کلاسیک و قدیمی) یا تنبیه: «حالا که نخوابیدی، دیگه اجازه نداری تا آخر هفته با تبلت بازی کنی. در ضمن اگر از اتاقت بیرون بیای، کتک میخوری.» استفاده خواهید کرد. باید بدانید هر دوی این روشها، در واقع، دو روی یک سکهاند.
در رویکرد دموکراتیک و مقتدرانه، شما میدانید که قادر نیستید فرزند خود را مجبور به خوابیدن کنید، بنابراین، بسته به سن کودکتان، میتوانید یک روتین زمان خواب برقرار کنید و درباره زمان منطقی خوابیدن فرزندتان، تحقیقاتی انجام دهید. بنابراین، خوابیدن کودک به هیچ عنوان به صورت «بخواب چون من میگم» نخواهد بود. اگر فرزندان کوچکتر شما برای ماندن در اتاق خود مشکل دارند، میتوانید کنار آنها بمانید. همچنین، میتوانید به فرزند خود بگویید: «من بعد از زمان خواب نمیتونم با تو ارتباط برقرار کنم. بنابراین اگر از اتاق بیرون بیای، هیچ بازی یا کار مشترکی نمیکنیم.» در صورتی که پس از مراجعه به شما، کودک تعامل خاصی را دریافت نکند، اتاقش سرانجام باعث خوابآلودگی او خواهد شد.
یک خانواده مستبد کودک را مجبور میکند سر میز یا سفره بنشیند و تا وقتی غذایش را تمام نکرده، به او اجازه بلند شدن نمیدهد، حتی اگر این کار نهایتا باعث به زور قورت دادن نخود فرنگی و بعد بالا آوردن آن شود. این وضعیت جنگ قدرتی بیرحمانه و وحشیانه است. کودک ممکن است به مدت دو ساعت بدون هیچ کاری پشت میز بنشیند، تا وقتی والدینش بالاخره تسلیم شوند و به او اجازه مرخصی دهند.
رویکرد مقتدرانه این حقیقت را در نظر میگیرد که افراد مختلف علایق و سلایق متفاوتی دارند. شما تلاش میکنید انواع غذاها را در سفره جای دهید، اما طبعا، زمان شما محدود است و قرار هم نیست که وعدههای غذایی را در منوهای شخصی به کودکان عرضه کنید. در این سبک از والدگری، والدین انتظار دارند فرزندانشان غذای کافی و متنوع را به شکل سالمی دریافت کنند. سر میز یا سفره شما، ممکن است غذای سادهای شامل سبزیجات، گوشت و دیگر خوراکهایی که تهیه آنها ساده است وجود داشته باشد. در سبک والدگری مقتدرانه، پدر و مادر انرژی خود را بر گفتن و گوشزد کردن کارهای درست و خوب متمرکز میکنند: «میبینم که کلم بروکلی بشقابتو خوردی! کلم باعث میشه که ماهیچههات بزرگتر بشن!»
برخورد یک والد دیکتاتور با کجخلقی کودک و پرتاب کردن اشیاء توسط او معمولا با زیاد کردن تنبیهها یا تلاش برای ساکت کردن بلافاصله کودک با گفتن جملاتی نظیر «بس کن! دیگه داد نزن و این صدای وحشتناک رو از خودت درنیار!» صورت میگیرد.
یک والد مقتدر تلاش و مبارزه کودک را تصدیق میکند و حتی آن را با صدای بلند و غمخواری ابراز میکند. این مادر یا پدر سپس، با درگیر کردن فرزندش در یک فعالیت دیگر، سعی میکند در گذر این فاز روحی به او کمک کند. آموزش مهارتهای خودتسکینی و دادن زمان به کودک برای آرام شدن نیز میتواند به سپری شدن هرچه سریعتر و راحتتر قشقرق فرزند شما کمک کند.
یک پدر یا مادر مستبد در دعوای فرزندان خود دخالت میکند، نقش یک افسر پلیس را میپذیرد و سعی میکند مقصری پیدا کند. در این وضعیت، برای کودک متجاوز و خاطی، تنبیه و برای کودکی که نقش قربانی را بازی کرده است، رحم و دلسوزی در نظر گرفته میشود. تمام این کارها باعث میشود دعوا و مشاجره بین فرزندان شما به اتفاقی همیشگی و دائمی تبدیل شود.
در روش مقتدرانه، والدین از پیش مهارتهای اجتماعی را، برای به اشتراکگذاری و رعایت نوبت، به فرزندان خود میآموزند. چنین مهارتهایی ممکن است شامل تنظیم تایمر و یافتن روشهایی برای حل تعارضها به کمک هم باشد که به نوبه خود، باعث تمرین بیشتر مهارتها میشود. چنین والدینی باور دارند با داشتن چنین قابلیتهایی، خود فرزندان مسئولیت مراقبت از روابطشان را به عهده خواهند گرفت. به هر حال، اگر مشاجره تشدید شد، هر دو طرف به یک اندازه متحمل عواقب کار خود خواهند بود. هر دو کودک از بازی با تبلت محروم میشوند، تا وقتی برنامهای به شما ارائه دهند مبنی بر اینکه چگونه میخواهند، بدون دعوا کردن، اسباببازیها را با هم شریک شوند.
در یک خانه و محیط مستبد، دروغگویی بیشتر اتفاق میافتد. این کار غالبا به منظور پرهیز از تنبیه شدن صورت میگیرد. در واقع، میتوان به موضوع اینگونه نگریست که اگر قرار است عاقبت کوچکترین اشتباهی کتک خوردن باشد، هر کودکی با عقل سالم، برای فرار از این تنبیه، دروغ خواهد گفت. احساس شرم معمولا بخشی از پیامدهای دروغگویی است. یک والد مستبد احتمالا با برچسبگذاری بر کودک خود با الفاظی مانند «دروغگو» یا «دختر/ پسر بد» زمینه خجالت و تحقیر فرزند خود را فراهم میکند.
یک والد مقتدر البته که دروغ گفتن را بد و ناپسند میشمرد، اما از این موقعیت به عنوان یک فرصت طلایی برای آموزش فرزند خود بهره میبرد. او در این فرصت و با قدر دانستن و پاداش دادن به راستگویی، پاسخگویی و مسئولیتپذیری را به کودک میآموزد، فارغ از اینکه اعتراف کودک تا چه حد هولناک باشد. این گفته به آن معنا نیست که برای رفتار بد کودک هیچ عاقبتی نیست، بلکه با اتخاذ این سبک از والدگری، شما تعادل را در ارتباط با فرزندتان تجربه خواهید کرد.
اگر شما هم در موقعیتهایی قرار گرفتید که سبک والدگری مقتدرانه و مستبدانه را تجربه کردید میتوانید زیر همین مقاله یا در شبکههای اجتماعی کودکت با ما و سایر والدین به اشتراک بگذارید.
روابط مثبت بین والدین و فرزندان برای رشد کودکان مهم است. روابط مثبت با کودکان…
نوع تفکر شما در مورد تربیت فرزندتان، در ایجاد رابطه با آنها تفاوت ایجاد میکند.…
دنیای دیجیتال بخش جداییناپذیر زندگی ما و فرزندانمان است. در یک دوره جامع آموزشی تلاش…
سلامت روان، بسیار فراتر از وجود برخی از اختلالات است. وقتی صحبت از سلامت روان…
توسعه تاب آوری یک سفر شخصی است و شما باید از دانشی که نسبت به…
کودکان تاب آور میتوانند پس از تجربه شکست، بهبود یابند و به زندگی عادی خود…