وقتی ازدواجی به بنبست میرسد، ذهن اغلب زن و شوهرها مدام درگیر این سوال و یافتن پاسخی برای آن است. باید به خاطر فرزندانمان در این ازدواج بمانیم؟ اما عدهای دیگر طلاق را تنها راه چاره برای این مشکل میدانند. علاوه بر تمام سوالاتی که والدین راجع به سرنوشت خودشان بعد از طلاق، شرایط زندگی و وضعیت مالیشان بعد از جدایی با آن مواجه میشوند، اینکه چطور فرزندانشان میخواهند با اثرات روانی طلاق آنها کنار بیایند، ذهن آنها را به خودش مشغول کرده است.
به راستی اثرات روانی طلاق روی کودکان چیست؟ خبر خوب اینکه با وجود تمام فشارها و اثرات روانی طلاق و تبعات مخرب آن روی کودکان، برخی از آنها زودتر از بقیه به وضعیت گذشته و نقطه تعادل برمیگردند. والدین میتوانند به وسیله برخی از روشهای حمایتی به فرزندانشان کمک کنند تا سازگاری بیشتر و بهتری با وضعیت جدید داشته باشند.
نرخ طلاق در سراسر جهان، طی چند دهه اخیر افزایش پیدا کرده است. تخمین زده شده که ۴۸ درصد از کودکان انگلیسی و آمریکایی از سن شانزده سالگی با والد تنهای خود زندگی میکنند. همان طور که انتظار میرود، تحقیقات نشان داده، سالهای اول و دوم بعد از طلاق، برای فرزندان دورهای پر از فشار و تنش خواهد بود و آنها با مشکلات زیادی در این دوره دست و پنجه نرم میکنند.
کودکان احتمالا تحت یک فشار مداوم، عصبانیت، اضطراب قرار میگیرند و واکنشی ناباورانه نسبت به طلاق والدینشان دارند. البته برخی از کودکان به خوبی از پس این تغییر بر خواهند آمد و خودشان را با وضعیت جدید تطبیق میدهند. البته برخی از بچهها به طور عادی به وضعیت سابق برنمیگردند. این درصد کوچک از بچهها تحت تاثیر آسیبها و اثرات روانی طلاق والدین قرار میگیرند.
طلاق موجب فروپاشی کانون گرم خانواده است. اما این وضعیت میتواند برای کودکان، وحشتآور، گیجکننده و آزاردهنده باشد. با برخی از اثرات عاطفی طلاق در ادامه آشنا میشویم
البته هر کدام از این شرایط، منحصر به فرد است. در شدیدترین وضعیت ممکن است کودک احساس کند که طلاق او را از تنشها و بحثهای بین والدین، نجات داده است.
طلاق معمولا به معنای از دست دادن ارتباط بچهها با یکی از والدین (اغلب پدر) است. این کاهش ارتباط و تماس بین والدین و کودک، پیوند عاطفی بین آنها را خدشهدار میکند و محققان دریافتهاند بسیاری از کودکان احساس نزدیکی و صمیمت کمتری بعد از طلاق نسبت به پدرشان دارند. طلاق همچنین روابط سرپرستی والدین (معمولا مادر) را تحت تاثیر قرار میدهد. مراقبان اولیه معمولا سطوح بالای فشار را در ارتباط با مادران تنها، گزارش میدهند.
تحقیقات نشان میدهد که عطوفت و پشتیبانی مادرها بعد از طلاق کمرنگتر میشود. همچنین تربیت و تنبیه آنها مانند گذشته موثر واقع نمیشود. برای اکثر بچهها، صرفا جدایی والدین، استرسزا نیست؛ بلکه بخش مشکل آن هجوم محرکهای تنشزای ناشی از طلاق است. تغییر مکان مدرسه، رفتن به خانه جدید و زندگی با والد تنهایی که از فشار آثار مخرب طلاق به تنگ آمده، آنها را آشفته میکند. مشکلات مالی هم از تبعات رایج طلاق است. خانوادهها مجبورند به خانههای کوچکتری نقل مکان کنند و پای همسایههای جدید به زندگی آنها وا میشود و اغلب منابع مالی کمی برای گذران زندگی دارند.
در ایالات متحده آمریکا معمولا افراد بزرگسال چهار یا پنج سال بعد از طلاق، مجددا ازدواج میکنند. در واقع فرزندان تغییرات جاری پویایی خانواده را تحمل میکنند. اضافه شدن ناپدری یا نامادری و احتمالا برادران و خواهران ناتنی سازگاری دشوار دیگری را برای آنها رقم میزند. آمار شکست در ازدواج دوم حتی بیشتر از ازدواج اول است. بنابراین بچهها معمولا جداییها و طلاقهای متعددی را در طول این سالها تجربه میکنند.
طلاق خطر بیماریها و مشکلات سلامت روان را در کودکان و بزرگسالان افزایش میدهد. صرف نظر از جنس، سن و فرهنگ، مطالعات نشان میدهد که این فرزندان به شدت تحت تاثیر اثرات روانی طلاق هستند. . مطالعات همچنین درجاتی از اختلالات سازگاری را در فرزندان طلاق نشان میدهد. میزان اضطراب و افسردگی در فرزندان طلاق هم نسبت به کودکان دیگر بیشتر است.
فرزندان طلاق احتمالا بیشتر با مشکلات برونیسازی شدهای مانند اختلالات رفتاری، بزهکاری و رفتارهای تکانشی نسبت به کودکان تحت سرپرستی دو والد مواجهاند. بزهکاری، اختلالات رفتاری و رفتارهای تکانشی از جمله مشکلات این قبیل کودکان است. علاوه بر مشکلات رفتاری این کودکان معمولا پس از طلاق والدین تعارض بیشتری را با همسالان خود پیدا میکنند.
ازجمله اثرات روانی طلاق عملکردهای تحصیلی ضعیف فرزندان آسیبدیده است. تحقیقات نشان داده است که این کودکان حتی در امتحانات، نمرات کمتری را کسب میکنند. مطالعات نشان داده است که نرخ فرار از مدرسه و ترک تحصیل در این کودکان هم بالا است.
نوجوانان طلاق گرایش بیشتری نسبت به انجام رفتارهای پرخطر مانند استعمال مواد مخدر و روابط جنسی دارند. در آمریکا، نوجوانان طلاق نسبت به سایر همسالانشان زودتر شروع به مصرف الکل، ماریجوآنا، دخانیات و استفاده از مواد میکنند. همچنین نوجوانانی که در سن پنج سالگی یا قبل از آن، والدینشان طلاق گرفتهاند، خطر اینکه قبل از شانزده سالگی وارد روابط جنسی افسارگسیخته شوند، بسیار است.
مطالعات نشان میدهد که اختلافات شدید بین پدر و مادر، فشار مداوم روی فرزندان را بیشتر میکند. دشمنی آشکار و علنی، فریادها و تهدیدهای پدر و مادر نسبت به یکدیگر با مشکلات رفتاری فرزندان مرتبط است. اما یک تنش کوچک هم باعث بروز آشفتگی و ناآرامی در کودک خواهد شد.
اینکه از کودکان بخواهیم که یکی از والدین را انتخاب کند یا از آنها بخواهیم که پیامی را به طرف مقابل برساند، کار درستی نیست. کودکان وسط مهلکه دعوای شما گرفتار میشوند و همین مسئله باعث اضطراب و افسردگی آنها خواهد شد.
ارتباط و تعامل مثبت، روابط صمیمانه بین والدین و میزان پایین اختلاف بین پدر و مادر میتواند به کودک کمک کند تا خودش را با طلاق تطبیق دهد. روابط سالم والد ـ فرزندی به رشد بالاتر عزتنفس و عملکرد تحصیلی بهتر کودک کمک میکند.
قوانین و برنامههایی را متناسب با سن کودک در نظر بگیرید و نتایج آن را پیگیری کنید. مطالعات نشان میدهد که تربیت مفید و موثر بعد از طلاق میزان بزهکاری کودک را کاهش میدهد و عملکرد تحصیلی او را بهتر میکند.
وقتی والدین توجه خودشان را به کارهای فرزند و رفت و آمدها و نوع روابطشان اختصاص میدهند، احتمالا کودک، مشکلات رفتاری کمتری را بعد از طلاق از خود نشان میدهد. یعنی به همان نسبت اثرات روانی طلاق و شانس مصرف مواد و مشکلات تحصیلی کاهش مییابد.
کودکانی که به توانمندیهایشان در مواجهه با مشکلات شک دارند و خودشان را یک قربانی بیدفاع میدانند، با اختلالات بیشتری از نظر روانی رو به رو میشوند. به کودک بیاموزید هرچند مواجهه با طلاق امر سختی است، اما او این قدرت را دارد که از عهده آن برآید.
کودکانی که در مهارتهای مقابلهای مانند مهارتهای حل مسئله و بازسازی شناختی قوی هستند، بهتر میتوانند خودشان را با طلاق تطبیق دهند. به کودک یاد دهید که افکار، احساسات و رفتارهایش را به شیوه درست و سالمی مدیریت کند.
ترس ترک شدن و نادیده گرفته شدن و نگرانیهای مربوط به آینده ممکن است برای کودک اضطراب زیادی به همراه داشته باشد. به کودک کمک کنید تا احساس امنیت، اطمینان و عشق داشته باشد. این میتواند از اثرات روانی طلاق بکاهد.
برنامههای آموزشی بسیاری برای کاهش اثرات طلاق روی بچهها وجود دارد. والدین به کمک این برنامهها مهارتهای والدینی را میآموزند و میتوانند به کودکان کمک کنند تا سازگاری بهتری با طلاق پیدا کنند.
کاهش استرسها و نگرانیهای شما میتواند کمک موثری به کودک کند. خودمراقبتی و مشاوره با افراد متخصص میتواند به سازگاری شما با شرایط جدید به وجود آمده در خانواده کمک کند.
اگر چه طلاق، دشواریها و مشکلات زیادی برای خانوادهها به همراه دارد؛ اما مطمئنا ماندن در ازدواجی که به شکست ختم شده و نتیجهای جز درگیری، دعوا، دشمنی و نارضایتی ندارد، میتواند اثرات روانی طلاق را روی کودکان تشدید کند.
اینکه کودک بلافاصله بعد از جدایی والدین از یکدیگر، در کشمکش با احساسات و عواطفش قرار بگیرد و دچار تعارض شود، کاملا عادی است. اما در صورتی که کودک مشکلات رفتاری و روانی جدی داشته باشد، هر چه زودتر باید از یک متخصص کمک بگیرید. رواندرمانی میتواند به کودک کمک کند تا از عهده حل احساسات متناقض و مشکلاتش در اثر طلاق والدین برآید. خانوادهدرمانی هم روش خوبی برای هدایت تغییرات جدید در جریان تحولات خانواده است.
اگر در آستانه طلاق هستید یا از همسر خود طلاق گرفتهاید، شاید این مقاله توانسته باشد شما را نسبت به اثرات روانی طلاق و آسیبهای آن روی کودکان آگاه کند. اگر شما هم تجربهای درباره این نوع آسیبها دارید یا پیشنهادی در این زمینه به ذهنتان میرسد، از طریق بخش نظرات کودکت با ما در میان بگذارید.
روابط مثبت بین والدین و فرزندان برای رشد کودکان مهم است. روابط مثبت با کودکان…
نوع تفکر شما در مورد تربیت فرزندتان، در ایجاد رابطه با آنها تفاوت ایجاد میکند.…
دنیای دیجیتال بخش جداییناپذیر زندگی ما و فرزندانمان است. در یک دوره جامع آموزشی تلاش…
سلامت روان، بسیار فراتر از وجود برخی از اختلالات است. وقتی صحبت از سلامت روان…
توسعه تاب آوری یک سفر شخصی است و شما باید از دانشی که نسبت به…
کودکان تاب آور میتوانند پس از تجربه شکست، بهبود یابند و به زندگی عادی خود…