اگر تاکنون تصور میکردید که همدلی کردن با دیگران صفتی ذاتی است که هر کس با میزانی از آن متولد میشود، در اشتباه بودهاید. همدلی مهارت قابل آموزشی است که نمیتوان انتظار داشت بدون یادگیری در همه شرایط و موقعیتها آشکار شود، علاوه بر این، همدلی کردن مهارت واحدی نیز نیست. آموزش همدلی به کودکان یا همدلی از سه جزء تشکیل شده است:
وقتی صحبت از همدلی میشود، احتمالا ترکیبی از این سه جزء مدنظر است. تعداد خیلی کمی از انسانها در هر سه جزء همدلی قویاند. اما اکثر آدمها در یک یا دو جزء آن عملکرد نسبتا خوبی دارند. البته افراد میتوانند در طول زمان بر مهارت همدلی کار کنند و آن را ارتقا دهند. مثلا بسیاری از کودکان در سرایت هیجانی قویاند. اما معمولا در دو جزء دیگر، یعنی توجه همدلانه و دیدگاهگیری، دچار مشکلاند. با بزرگتر شدن، بهخصوص اگر آموزش ببینند و با هنجارهای اجتماعی آشنا شوند، عملکردشان بهبود مییابد. بنابراین، همدلی مهارتی صفر و یکی نیست؛ یعنی نمیتوان گفت فردی اصلا همدلی ندارد یا فردی به نهایت همدلی رسیده است. مهارت همدلی خودبهخود ایجاد نمیشود و ارتقا پیدا نمیکند، بلکه نیازمند محیطی غنی است. در ادامه، به نکاتی اشاره میشود که میتوانید، با بهکارگیری آنها، مهارت همدلی را به کودک آموزش دهید.
در موقعیتهای دردناک، خود را جای بقیه گذاشتن و احساس کردن درد و غم دیگری اصلا خوشایند نیست. بسیار طبیعی است که کودک تمایلی به انجام آن نداشته باشد. اگر کودکی احساس امنیت کند و به مهارت خودتنظیمی مجهز باشد، احتمالا میتواند با این احساس ناخوشایند کنار بیاید. برای مثال، کودکی که با والدینش دلبستگی ایمن دارد میداند که در مواقع لازم از حمایت عاطفی والدین، حمایت هیجانی و جسمانی آنها بهرهمند است. بنابراین، این کودک وقتی با فردی مضطرب یا غمگین روبهرو میشود، میتواند همدلی بیشتری نشان دهد و در صورت نیاز، به او کمک کند.
علاوه بر این، کودکانی که توانایی تنظیم و مدیریت هیجانهای منفی را دارند بیشتر با دیگران همدلی میکنند. بنابراین، میتوان از طریق آموزش تنظیم هیجان مهارت همدلی را در کودک ایجاد کرد و آن را ارتقا داد. یعنی وقتی والدین، به جای نادیده گرفتن هیجانات منفی کودک، آنها را شناسایی میکنند و درباره علت و تاثیر آنها با او صحبت میکنند و راههای مؤثری برای مدیریت و کنترل هیجانات منفی ارائه میدهند، همزمان در حال آموزش تنظیم هیجان و مهارت همدلی هستند.
درست است که آموزش تنظیم هیجان برای همه افراد مؤثر است. اما کودکان کمسنوسالی که با هیجانات منفی زیادی روبهرو هستند بیشترین سود را از آموزشهای تنظیم هیجان میبرند. بنابراین، بهترین زمان شروع آموزش تنظیم هیجان خردسالی و کودکی است.
هنگام کتاب خواندن برای کودکان و یا وقتی با هم به تماشای انیمیشن نشستهاید و شخصیتی در آن دچار اضطراب و ناراحتی است، درباره احساسات آن فرد با کودک صحبت کنید. حتی گفتگویی کوتاه و چندجملهای میتواند تاثیر مثبت خود را به جا بگذارد. برای فهم بهتر این موضوع، به این پژوهش توجه کنید. در مدارس هلند، کودکان هشت تا سیزده ساله آزمایش شدند. از آنها خواسته شد موقعیت زیر را تجسم کنند و درباره انتخاب خود تصمیم بگیرند. موقعیت از این قرار بود: «امروز نوبت یکی از همکلاسیهایتان است که ساعت بیشتری نسبت به بقیه در مدرسه بماند و کلاس را مرتب کند. اما مادرش مریض است و باید هرچه زودتر به خانه برود. آیا شما به جای او میمانید و کلاس را مرتب میکنید؟» به عدهای از دانشآموزان گفتند فرض کنند آن فرد دوست صمیمیشان است و به عدهای دیگر تنها بر همکلاسی بودن تاکید کردند.
نتایج نشان داد که دانشآموزان برای کمک به همکلاسی رغبت کمتری داشتند، اما تمایل بیشتری برای کمک به دوستشان داشتند. اما وقتی پژوهشگران چند جمله به موقعیت بالا اضافه کردند، نتایج تغییر کرد. آنها از دانشآموزان خواستند به میزان ناراحتی همکلاسیشان فکر کنند و به آن از ده نمره دهند. بعد از درجهبندی میزان ناراحتی همکلاسی، دیگر تفاوتی بین کمک کردن به همکلاسی و دوست صمیمی نبود و تقریبا همه دانشآموزان به کمک کردن تمایل داشتند. این نتیجه نشان داد که صحبت کردن درباره احساس دیگری ممکن است قضاوت افراد را بهکل تغییر دهد.
براساس نتایج پژوهشهای انجامشده، بزرگسالان با افرادی که شباهت بیشتری با آنها دارند یا با آنها آشنا هستند همدلی بیشتری میکنند. این نتایج درباره کودکان نیز درست است. بنابراین، یکی از بهترین روشهای ایجاد همدلی در کودک اشاره به نقاط اشتراکش با سایر کودکان است. اما روش بهتر این است که کودک را هرچه بیشتر با دنیای اطرافش آشنا کنید. سبک زندگیهای دیگر در شهرها و کشورهای دیگر به او معرفی کنید. درست است که مکالمه و صحبت در این زمینهها بسیار مفید است، اما به خاطر داشته باشید کودکان، بیشتر از اینکه تحت تاثیر گفتهها قرار گیرند، به رفتار و اعمال شما توجه میکنند. براساس نتایج سالها پژوهش در این زمینه، کودکان و بزرگسالانی که با افراد متفاوت با خود ارتباط کمتری برقرار میکنند مهارت همدلی کمتری نیز دارند.
وقتی واژه همدلی را میشنوید، در بیشتر مواقع، جزء سرایت هیجانی آن تداعی میشود. به این توانایی در آموزش همدلی به کودکان ، که ابتداییترین شکل همدلی است، همدلی عاطفی گفته میشود. همانطور که گفته شد، سرایت هیجانی ممکن است باعث عقبنشینی و ایجاد احساس ناخوشایند در شما شود. حتی اگر مقابل این احساس ناخوشایند ایستادگی کنید، وجود هیجانات خودتان باعث قضاوت اشتباه یا درک نادرست طرف مقابل میشود. بنابراین، تنها داشتن همدلی عاطفی کافی نیست. برای اینکه بتوانید بهدرستی به دیگران کمک کنید، به همدلی شناختی نیز نیاز دارید.
همدلی شناختی همان جزء دو و سه همدلی یعنی توجه همدلانه و دیدگاهگیری است. به عبارتی، توانایی دیدن دنیا از دیدگاه فردی دیگر و انجام عملی برای کاهش درد و غم او. طبق نتایج پژوهشهای انجامشده در این زمینه، افرادی که همدلی شناختی دارند در مواجهه با افراد مضطرب و غمگین کمتر مضطرب میشوند. در نتیجه، به روشهای بهتری به این افراد کمک میکنند. اما چگونه همدلی شناختی را در کودک رشد و افزایش دهید؟ خواندن و تعریف کردن داستانهای خیالی و واقعی مهارت همدلی شناختی را در کودک رشد میدهد. وقتی داستانی را برای کودک میخوانید، از او بپرسید شخصیتهای مختلف داستان چه فکری، چه احساسی و چه عقیدهای دارند؟ چگونه به این نتیجه رسیدهاند؟ با پرسیدن این سؤالات، کودک با نحوه تفکر و کارکرد ذهنی بقیه افراد آشنا میشود.
در پژوهشی، 110 کودک هفت ساله را در دو گروه قصهخوانی قرار دادند. در گروه اول، درباره محتویات هیجانی قصه صحبت شد و در گروه دوم، خواسته شد درباره محتویات قصه نقاشی بکشند. بعد از دو ماه، نتایج حاکی از این بود که کودکانی که در گروه اول بودند ادراک هیجانی و همدلی بالاتری نسبت به گروه دوم داشتند.
طبق پژوهشهایی که در این زمینه انجام شدهاند، کودکان و بزرگسالانی که آموزشهای شفقتورزی، مهربانی با دیگران و ذهنآگاهی شفقتورزانه دیدهاند در مهارت همدلی نیز پیشرفتهای چشمگیری داشتهاند.
بعضی کودکان، بهخصوص کودکان کمسنوسال، در همدلی کردن موفق نیستند، چون حالتهای مختلف چهره را نمیشناسند، در رمزگشایی حالات چهره ناتوان هستند و یا آنها را اشتباه تفسیر و معنی میکنند. اگر به آنها عکسهایی از صورتکهای غمگین، شاد، منزجر، نگران و مانند اینها نشان دهید، توانایی تشخیص و نامگذاری درست را ندارند. چگونه میتوانید به آنها کمک کنید؟ جواب این سؤال مفصل است. اما به طور خلاصه میتوان به صحبت کردن درباره حالات چهره و بدن، بازیهای وانمودی یا تقلید حالات مختلف چهره اشاره کرد.
کودکان میتوانند کمک کردن و همدلی با دیگران را یاد بگیرند. اما براساس پژوهشها، اگر کودک در ازای کمک به دیگران پاداشهای مادی دریافت کند، احتمالا این عمل را کمتر انجام میدهد. همچنین، اگر والدین با کودک درباره خوبی و بدی، درست و غلط و اخلاقیات صحبت کنند، کودک، در مقایسه با زمانی که در برابر کار خوب پاداش دریافت میکند، قواعد اخلاقی را بیشتر یاد میگیرد.
آیا تا به حال این تجربه را داشتهاید که وقتی بیرون رفتهاید تازه متوجه شدهاید چقدر سرد، گرم، تشنه یا گرسنهاید؟ این مشکلی همگانی است. وقتی افراد راحتاند و آرامش دارند، فراموش میکنند که ممکن است شرایط تغییر کند. در این شرایط، آنها حالات هیجانی مثل ترس یا اضطراب را دستکم میگیرند. در نتیجه، قضاوتهای نادرست میکنند و در همدلی کردن با شکست مواجه میشوند. میتوانید وقتی کودک احساس ناخوشایندی مثل گرسنگی دارد، درباره کودکانی صحبت کنید که در شرایط نامساعد زندگی میکنند و غذای کافی برای خوردن ندارند. این کار نباید باعث نادیده گرفتن احساس کودک شود. بلکه در عین حال که احساسات او را تایید میکنید، به او کمک میکنید با افراد دیگر که شرایطی متفاوت با او دارند آشنا شود. با آنها ارتباط بیشتری برقرار کند و این خود یکی از بهترین راه های آموزش همدلی به کودکان است.
روابط مثبت بین والدین و فرزندان برای رشد کودکان مهم است. روابط مثبت با کودکان…
نوع تفکر شما در مورد تربیت فرزندتان، در ایجاد رابطه با آنها تفاوت ایجاد میکند.…
دنیای دیجیتال بخش جداییناپذیر زندگی ما و فرزندانمان است. در یک دوره جامع آموزشی تلاش…
سلامت روان، بسیار فراتر از وجود برخی از اختلالات است. وقتی صحبت از سلامت روان…
توسعه تاب آوری یک سفر شخصی است و شما باید از دانشی که نسبت به…
کودکان تاب آور میتوانند پس از تجربه شکست، بهبود یابند و به زندگی عادی خود…